وقتی آمار فریاد میزند: اعتیاد دیگر فقط مردانه نیست
زنان، نوجوانان و قلیانهای خاموششده؛ آتش زیر خاکستر اعتیاد
اعتیاد دیگر فقط درد خیابانها نیست؛ رد آن را باید در سکوت خانهها، پشت چهره مادران و در نگاه نوجوانان جستوجو کرد. آماری که دیروز در کنگره دانش اعتیاد اعلام شد، تصویر تازهای از عمق فاجعهای به ما نشان میدهد که سالها انکارش کردیم.
1404/06/12 - 09:32
تاریخ و ساعت خبر:
270863
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - در هیاهوی روزمره جامعه، گاه صدای بعضی بحرانها آنقدر آرام است که تا وقتی فاجعه از راه نرسیده، کمتر کسی آن را میشنود. اعتیاد در میان زنان و نوجوانان، یکی از همین بحرانهای خاموش است که حالا دیگر نمیتوان نادیدهاش گرفت. آمارهای رسمی منتشرشده در کنگره دانش اعتیادکه دیروز به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد، نگرانکنندهتر از همیشهاند.
دکتر نادر توکلی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران، اعلام کرد: «بر اساس آمار رسمی، ۲.۸ میلیون نفر بهطور مستقیم با اعتیاد درگیرند و با احتساب خانوادهها و اطرافیان، بیش از ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر در کشور با تبعات مستقیم و غیرمستقیم آن دست به گریبان هستند.»
این ارقام تنها یک عدد نیستند بلکه بازتابی از فروپاشیهای خاموش در دل خانهها و روابط انسانیاند. آنچه اما هشدار اصلی این نشست بود، افزایش نگرانکننده گرایش به اعتیاد در میان زنان و نوجوانان است؛ گروههایی که تا همین چند سال پیش، در حاشیه آمارهای رسمی اعتیاد قرار داشتند.
دکتر توکلی به شیوع مصرف مواد درسنین پایین وافزایش آمار اعتیاد زنان اشاره کرد و افزود: «در یکی از بیمارستانهای شهریار، دو سوم بیماران بستری به دلیل سوءمصرف مواد مراجعه کردهاند. اگر الکل و قلیان را نیز در نظر بگیریم، با یک ابربحران سلامت مواجهایم.»
چرا زنان به سمت اعتیاد میروند؟
ورود زنان به دایره اعتیاد، فقط یک آمار تازه نیست؛ نشانگر تغییر ساختارهای روانی، اجتماعی، و فرهنگی جامعه ماست. زنان، که معمولاً نقش محور عاطفی و حمایتی خانواده را دارند، حالا خودشان در معرض آسیبیاند که تا سالها از آن به عنوان «بحران مردانه» یاد میشد. فشارهای اقتصادی، خشونتهای خانگی، نبود حمایت اجتماعی، احساس تنهایی، عدم استقلال مالی و محرومیت از منابع سلامت روان از جمله عواملی هستند که بسیاری از متخصصان از آنها به عنوان دلایل اصلی گرایش زنان به مواد یاد میکنند.
نوجوانان نیز، بهویژه در دوره پساکرونا، بیش از هر زمان دیگری درگیر بحرانهای هویتی، فشار همسالان، اضطراب آینده و کمبود برنامههای حمایتی مؤثر شدهاند.
مسئولیت با کیست؟
اگر اعتیاد را همانگونه که دکتر توکلی توصیف کرد، «بیماری مزمن، عودکننده و قابل درمان مغزی» بدانیم، آنگاه وظیفه جامعه نه طرد بلکه درمان، آموزش، حمایت و پیشگیری خواهد بود. نگاه امنیتی و مجرمانه به پدیده اعتیاد، بهویژه در مورد زنان و نوجوانان، نهتنها درمانگر نیست، بلکه به مخفیکاری، انکار، و بیاعتمادی به نهادهای حمایتی منجر میشود.
اکنون که اعتیاد به خانهها و مدارسی رسیده که روزی از آنها بهعنوان محیطهای امن یاد میکردیم، وقت آن رسیده است که مسئولان، خانوادهها و رسانهها همصدا شوند؛ برای گفتوگوی شفاف، برای کاهش انگ، و برای درمان قبل از آنکه خیلی دیر شود.
یک زنگ خطر
اعتیاد زنانه و نوجوان، فقط یک بحران سلامت نیست. تهدیدی برای آینده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران است. وقتی مادر یک خانواده درگیر اعتیاد میشود، فرزندانش تنها در معرض یک خطر نیستند، بلکه وارد یک چرخه معیوب از آسیبهای اجتماعی میشوند. وقتی نوجوانان به جای رویا، به دود پناه میبرند، آیندهسازی تبدیل به توهم میشود.
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه