از فتنه ۸۸ تا ۹ دی: تحلیل جامعه‌شناختی یک «جراحی ملی»

فتنه ۸۸ صرفاً یک اختلاف انتخاباتی نبود، بلکه تبلور یک «تومور» چندلایه بود که در بستر شکاف‌های اجتماعی و با تزریق ویروس خارجی «مهندسی بی‌اعتمادی» رشد کرد. یادداشت تحلیلی دکتر مرتضی امیری نژاد نشان می‌دهد که چگونه خطای نخبگان، این بحران را به مرز فروپاشی رساند و در نهایت، حماسه آگاهانه ۹ دی، نقشی جراحی‌گونه در حفظ انسجام ملی و دفاع از اصل نظام ایفا کرد.
از فتنه ۸۸ تا ۹ دی: تحلیل جامعه‌شناختی یک «جراحی ملی»
1404/10/09 - 09:31
تاریخ و ساعت خبر:
151448
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - دکتر مرتضی امیری نژاد مسئول سیاسی ناحیه امام حسین (ع) استان قزوین در یادداشتی به مناسبت سالروز گرامی داشت 98 دی در یادداشتی تحلیلی به جامعه شناختی فتنه 88 پرداخت و نوشت : فتنه ۸۸، یک اختلاف انتخاباتی نبود؛ یک «تومور» پیچیده و چندلایه بود که در بدنه جامعه ایران در حال رشد بود و اگر با «جراحی ملی» حماسه ۹ دی کنترل نمی‌شد، می‌توانست کل سیستم را به فروپاشی بکشاند. کالبدشکافی جامعه‌شناختی این تومور، سه لایه اصلی را آشکار می‌سازد: یک ویروس خارجی (جنگ شناختی)، یک بستر داخلی (شکاف اجتماعی) و یک عامل تسریع‌کننده (خطای نخبگانی).
ویروس: «مهندسی بی‌اعتمادی» به مثابه استراتژی دشمن
هدف اصلی و راهبردی دشمن در فتنه ۸۸، نه حمایت از یک کاندیدا، که انهدام «سرمایه اجتماعی» و «اعتماد عمومی» به عنوان ستون فقرات امنیت ملی ایران بود. رسانه‌های فارسی‌زبان و شبکه‌های اجتماعی نوظهور، به عنوان بازوهای عملیاتی این ویروس، با پمپاژ بی‌وقفه روایت دروغین «تقلب سیستماتیک»، تلاش کردند تا «واقعیت رسانه‌ای» را جایگزین «واقعیت عینی» کنند. آن‌ها با این کار، به دنبال «ترور اعتماد» به نهادهای رسمی (صندوق رأی، شورای نگهبان) و در نهایت، ایجاد یک گسست جبران‌ناپذیر میان ملت و حاکمیت بودند. این، یک عملیات کلاسیک جنگ شناختی برای ایجاد آشوب از درون بود.
بستر: «شکاف سبک زندگی» به مثابه انبار باروت
این ویروس، برای رشد به یک بستر آماده نیاز داشت. این بستر، نه فقر اقتصادی، که «شکاف هویتی و سبک زندگی» بود. فتنه ۸۸، تقابل دو درک متفاوت از جهان بود: یک سو، بخشی از طبقه متوسط شهری که هویت و آرزوهای خود را در الگوهای غربی جستجو می‌کرد؛ سوی دیگر، توده‌های مردمی که هویت خود را در چارچوب ارزش‌های ایرانی-اسلامی تعریف می‌کردند. دشمن با هوشمندی، این شکاف فرهنگی را به یک تقابل سیاسی تبدیل کرد و از انبار باروت تفاوت سبک زندگی، برای شعله‌ور کردن آتش فتنه استفاده نمود.
عامل تسریع‌کننده: «خطای نخبگان» و خیانت به صندوق رأی
در این میان، نقش «نخبگان سیاسی» به عنوان عامل تسریع‌کننده، فاجعه‌بار بود. نخبگانی که وظیفه‌شان «تنظیم تنش» و هدایت رقابت‌ها در چارچوب قانون بود، خود به عامل تشدید بحران تبدیل شدند. عدم تمکین به نتیجه صندوق رأی و کشاندن بازی از «زمین حقوقی» به «کف خیابان»، خیانتی راهبردی به دموکراسی و امنیت ملی بود که کشور را تا لبه پرتگاه بی‌ثباتی پیش برد.
نتیجه راهبردی:
جراحی ملی ۹ دی: کنش آگاهانه در برابر واکنش احساسی
و در نهایت، این خودِ «مردم» بودند که نقش «جراح» را ایفا کردند. حماسه ۹ دی، یک واکنش احساسی نبود؛ یک «کنش آگاهانه» و یک جراحی دقیق برای خارج کردن این تومور بود. مردم نه برای حمایت از یک جناح سیاسی، که برای دفاع از «اصل نظام»، «انسجام ملی» و «ارزش‌های عاشورایی» به میدان آمدند. آن‌ها با این حضور، مرز میان «اعتراض» و «براندازی» را با خون خود ترسیم کردند و به همه فهماندند که پایداری جامعه ایرانی، بیش از هر چیز، متکی به همان سرمایه اجتماعی مردمی و مرجعیت هنجارهای دینی-ملی است.
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
فتنه ۸۸، حماسه ۹ دی، جراحی ملی، سرمایه اجتماعی، جنگ شناختی، شکاف سبک زندگی، مهندسی بی‌اعتمادی، جامعه شناسی سیاسی، خطای نخبگان، بستر داخلی، انسجام ملی، استان قزوین
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر: