خبرگزاری زنان ایران/سوژه

دل من پشت سرش کاسه آبی شد

تبریز-دل من پشت سرش کاسه آبی شد و ریخت دقیقا شب ولادت با سعادت امام حسین (ع) بود که بنده و آقا محمد حسین به دیدار رهبری رفته بودیم در راه بازگشت به تبریز بنده حال عجیبی داشتم و زود زود به آقا محمد حسین عرض می کردم که اصلا حال خوبی ندارم نمیدانم چرا دلهره دارم انگار اتفاقی افتاده رسیدیم تبریز و خبر ناگوار تصادف مرحوم آقا جمال الدین را شنیدیم فهمیدم که دل من پشت سرش کاسه آبی شد و ریخت برای چه بود!
دل من پشت سرش کاسه آبی شد
1403/11/14 - 10:48
تاریخ و ساعت خبر:
213398
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - از آذربایجان شرقی ،اکرم مرزآبادی مادرسه پاسدار (مرحوم حجت الاسلام جمال الدین ،کمال الدین و محمدحسین )در گفتگو با خبرنگار زنان نیوزگفت: مرحوم جمال الدین کودک شیرین‌زبان و تودل‌برویی بود.و حسابی خودش را در دل اهل خانه جا کرده بود، یادمه سرودی که در اوایل انقلاب از رادیو یادگرفته رو با همون زبان کودکی تکرار می کرد و می‌گفت:
اماما اماما جان به فدایت * فرمان بده تا بکنیم غسل شهادت*
پدر مرحوم آقا جمال الدین و کمال الدین و محمد حسین در شکل‌گیری شخصیتشان نقش زیادی داشتند. پدرشان معتقد بودند نان حلال، آینده بچه‌ها را بیمه می‌کند. ایشان کارمند بیمارستان امام خمینی (ره) شهر تبریز بود و در جریان هشت سال دفاع مقدس به عنوان بازرس ویژه ی دارویی در پشت جبهه مشغول به فعالیت بود.
نمونه بارز یک جوان مومن انقلابی
وی در ادامه افزود: فرزندانم مخصوصا مرحوم جمال الدین اهل تقوا بود، ذکر لبش این بود که تمام اجر‌ها در گمنامی است،از او که یاد می‌کنیم، چهره خندان و لب پرخنده‌اش به یادمان می‌افتد، احترام بزرگتر را حفظ می‌کرد نمونه بارز یک جوان مومن انقلابی بود.
در جریان 20 تیر 78 که قضیه کوی دانشگاه در تهران و چند شهر از جمله تبریز بود پسرم آقا جمال نیز پا به پای پدرش در دانشگاه تبریز به مبارزه با فتنه گران پرداخت و به کمک نیروهای انقلابی شتافت و یکی از هم حجره ای هایش که خوب است یاد کنیم از ایشان ( شهید حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد فرهنگی بستان آبادی) در همان روز یعنی 20 تیر 78 جلوی چشمانش به دست منافقان فتنه گر در حیاط دانشگاه تبریز به فیض شهادت نائل شد.
ارادت خاص شهید به حضرت سیدالشهدا (ع)
این مادر از ارادت خاص فرزندش به حضرت سیدالشهدا (ع) این‌چنین بیان نمود: مرحوم جمال الدین ارادت خاصی به اهل بیت (ع) داشت و ذکر لبش یا حسین بود. در سن 34 سالگی در شب میلاد با سعادت امام حسین (ع) نیز جان به جان آفرین تسلیم کرد، جالب است بدانید آقا جمال با یکی از دختران شهدایی ازدواج کرده بود که پدر خانمش در همان سن 3 سالگی به شهادت رسیده بود و بعد از ازدواج نیز پس از چند سال کوتاه زندگی مشترک بازهم خداوند متعال سرنوشتی شبیه به کودکی برایش رقم زد و بازهم تنها ماند و فقط ثمره ی ازدواج آنها یک فرزند پسر به نام آقا محمد حسن محسنی شد که الحمدلله الآن در دبیرستان نمونه دولتی آیت الله طالقانی تبریز مشغول به تحصیل علم می باشد.

مرزآبادی به خاطرات آلمان ،طلبگی و پاسداری اشاره نمود و گفت: البته اگر بخواهم خاطرات کشور آلمان را برایتان بازگو کنم شاید به راحتی چندین ساعت باید برایتان صحبت کنم،چون پدر فرزندانم بدلیل سهمیه علمی در رشته داروسازی به کشور آلمان عزیمت کرده بودند و حدوداً 11 سال در آنجا در شهر مونیخ به تحصیل علم پرداخته بودند و هر دوی ما اهل تبریز بودیم و پس از ازدواج بنده هم به آلمان رفتم و زندگی مشترک را آغاز کردیم و مرحوم جمال الدین و برادر کوچکتر آقا کمال الدین که الآن در قید حیات هستند در کشور آلمان به دنیا آمدند و به ترتیب در 3 سالگی و یک سالگی در سال 1359 با شروع یورش وحشیانه صدام (لعنت الله علیه ) به کشور عزیزمان ایران اسلامی بازگشتیم و پدر فرزندانم در بخش دارویی بیمارستان امام خمینی (ره) تبریز مشغول به خدمت شد.
مرحوم جمال الدین پس از اخذ مدرک دیپلم ، در کنکور سراسری از رشته ی فیزیوتراپی یکی از دانشگاه ها قبول شد ولی چون علاقه ی شدیدی به سربازی امام زمان (عج) داشت روی به سوی حوزه ی علمیه حضرت ولیعصر (عج) تبریز گذاشت و در سال 77 پس از گذراندن خدمت مقدس سربازی رهسپار درس طلبگی شد.
برداران کوچکتر از خود نیز یکی در سال 82 و دیگری در سال 92 به کسوت پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی روی آوردند .
وی با لحظه ای سکوت و دلگیر درباره شهادت پسرش اظهار نمود:پسرم بعد از خروج از پادگان آموزشی سربازی شهید آیت الله قاضی طباطبایی (ره ) نیروی زمینی سپاه در ساعت 10:30 درست همان لحظاتی که حال ما خوب نبود با خودروی شخصی پس از پایان ماموریت تبلیغ دین برای سربازان در راه برگشت تصادف کرده بود و جان به جان آفرین تسلیم کرده بود و پیکرش بدلیل اینکه شب بود و تاریکی چندین ساعت در داخل خودرو مانده بود و پس از خون ریزی از ناحیه سر دار فانی را وداع گفته بود.چنان که آمبولانس ساعت یک بامداد رسیده بود و با همسر بنده که در تبریز بودند تماس گرفتند و گفتند بیایید و امضا کنید و همسر بنده که آن موقع 65 سال داشت با زحمت و مشقت نصف شب خود را به بالین پسرش رساند و اندوه بی پایان...
راه شهدا راه عاقبت بخیری است
سخن پایانی: یک بار در سال 82 که بنده فرمانده یکی از پایگاه های بسیج خواهران در تبریز بودم یادمه برای یادواره شهدای آن منطقه قرار بود تصاویر شهدا را کلیپ کنند برای اولین بار و آن زمان چون تازه بود هزینه خیلی زیادی برای تدوین می گرفتند و این قضیه را در منزل مطرح کردم و آن ایام برای آقا جمال یک هدیه کربلا قسمت شده بود و کمک هزینه کربلا را صرف ساخت کلیپ تصاویر شهدا و برخی از هزینه های یادواره کرد وهمچنین در بخشی از وصیت‌نامه‌اش به پرهیز از نفاق و ریا توصیه می‌کند و می‌نویسد: «هرکس دل به دنیا ببندد، اسیر نفس می‌شود.» از نسل جوان می‌خواهم رهرو راه شهدا باشند، وصیت‌نامه آن‌ها را بخوانند و به زندگی دنیوی آن‌ها دقت کنند، راه شهدا راه عاقبت بخیری است.

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
میلاد،امام حسین ع
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مناسبت ها
V
آرشیو