زن مستقل و حمایت های خانواده |
زن مستقل؛ فراتر از تنها بودن در مسیر موفقیت |
|
در روزگاری که «زن مستقل» به یک شعار پرتکرار در فضای مجازی تبدیل شده، بسیاری از واقعیتهای پشتصحنه این تصویرسازی نادیده گرفته میشود. معصومه کوشکستانی در یادداشتی با نگاهی منتقدانه، به این پرسش میپردازد که آیا استقلال زنانه لزوماً با تنهایی و بیپشتوانگی گره خورده است؟ او با تأکید بر نقش بیبدیل خانواده – بهویژه پدر، برادر و همسر – در تقویت شخصیت اجتماعی زنان، بر این باور است که حمایتگری خانواده نهتنها منافاتی با استقلال ندارد، بلکه میتواند بستر واقعی برای شکلگیری اعتمادبهنفس و خودباوری زنان باشد. |
|
معصومه کوشکستانی - به موازات تغییر در جایگاه و نقش زنان، انجام فعالیت های مشارکتی و حضور اجتماعی فعال تر بانوان در فرآیند توسعه، یکی از رهیافت های مورد تاکید است. اما آیا زنان شاغلی که از حمایتهای خانواده خصوصا پدر، برادر و همسر برخوردار هستند در جامعه با اعتماد به نفس بیشتری ظاهر میشوند؟!
« زن مستقل » اصطلاح جدیدی که در فضای مجازی خیلی به آن بال و پر میدهند و حتی به یک ژست اجتماعی جدید تبدیل شده که در فضای شبکه های اجتماعی برای آن کلیپ پر می کنند و خود را زن مستقل و موفق می خوانند.
در این تصویرسازی زن اغلب تنها و بدون حمایت خانواده و شاغل تعریف می شود. یعنی معنای زن مستقل را برابر خانواده تعریف می کنند اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاده و پشت پرده موضوع دیگری است. تا جایی که بیان می شود، زن قوی و مستقل از ارزش والایی برخوردار است و این ارزش ها را کسب کرده نه اینکه به او اعطا شده باشد.
تعریف زنان خارج از خانواده نه تنها شرح درستی از زن مستقل نیست بلکه یک مسیر انحرافی است. زن هم می تواند در خانواده باشد و هم مستقل. جداسازی این دو بیشتر تعریف زن تنها و صرفا شاغل است که شاید از مشکلات روحی و کاری بسیاری نیز رنج می برد اما ظاهراً روی پای خود ایستاده است.
با توجه به جذب قطب های متضاد؛ خانواده خصوصا اعضای مرد آن؛ اعم از پدر، برادر و همسر می توانند در شکل گیری زن مستقل نقش بسزایی داشته باشند.
حمایتگری خانواده از اعضا، خصوصا بانوان یک وجهی است که می تواند در موفقیت در کارها و اعطای روحیه مناسب و تقویت آنان کمک کنند. چرا که زنان با حمایتگری خانواده می توانند شخصیتی قوی تر و با اعتماد به نفس بیشتری در جامعه از خود بروز دهند.
حمایتگری می تواند مالی، عاطفی و روحی و مشورتی باشد. بسیاری از دختران برای ساختن شخصیت اجتماعی از خود، از کارهای پدرشان و حمایت آن ها تاثیر و الگو می پذیرند.
حمایتگری همسر اغلب نیاز روحی زنان را نیز برطرف کرده و جنس لطیف زنانه با این حمایت ها دلگرم شده و در اجتماع شخصیت محکمتری از خود بروز می دهند.
بنابراین تعریف یک زن شاغل ولو تنها و بی پشتوانه با مسئولیت های ورای جنسیت خود نمی تواند شرح درستی در این زمینه باشد. چرا که کم نیستند زنانی که در خانه و به صورت مجازی یا دور کار مشغول به کار هستند اما استقلال داشته و تصمیمات مهمی را خصوصا برای اقتصاد خانواده بگیرند و در مدیریت اقتصادی خانواده و فرزندان نقش مهمی ایفا کنند. لزوما شاغل بودن در محیط اجتماعی و کاری، برای زنان، استقلال برای آنان نمی آورد.
چرا که هر دو گروه بیان شده از زنان، با همسو بودن خانواده حامی، در عین برخورداری از امنیت روحی و روانی چالش های زندگی را به طور مستقل و بهتر حل می کنند. البته وابستگی در این حوزه هم نه تنها موضوع بدی برای زنان نیست بلکه به آنان حس ارزشمند بودن و روحیه بالاتری می دهد.
خانواده حامی در بسیاری از جوامع زنان را به تحصیل و پیشرفت تشویق می کنند اما باید این حمایت شکل پرورش و تربیت درست به خود گیرد و از وابستگی صرف اجتناب شود مانند کودکی که دوچرخه سواری یاد می گیرد و ابتدا با حمایت و همراهی پدر و مادر روی دوچرخه رکاب می زند تا تعادل خود را به دست آورد و بتواند خود دوچرخه را براند. |