کد خبر: 271146                      تاريخ انتشار: 1404/06/27 - 09:07
یادداشت
اعتیاد زنان؛ فروپاشی خاموشی که نسل‌ها را تهدید می‌کند
 
اعتیاد در زنان تنها یک بحران فردی نیست؛ زخمی است که بر پیکره خانواده و جامعه وارد می‌شود. زنانی که زیر بار سنگین انگ اجتماعی و ترس از طردشدن، اعتیاد خود را پنهان می‌کنند، دیرتر به درمان می‌رسند و همین پنهانکاری، پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی عمیقی به‌دنبال دارد. نجات یک زن معتاد، به معنای نجات یک خانواده و در نهایت، سلامت نسل آینده است.
 
از استان مرکزی شهرستان ساوه؛ سلیمان دلیریان در مورد معضل اعتیاد زنان در یادداشتی نوشت: در ابتدا باید بگوییم اعتیاد در زنان ویژگی‌های متفاوتی با مردان دارد، یکی از کلیدی‌ترین تفاوت‌ها، "انگ اجتماعی" بسیار سنگین‌تری است که به زن معتاد زده می‌شود.
در بسیاری از موارد، زنان به دلیل ترس از این طرد شدن، اعتیاد خود را برای مدت طولانی‌تری پنهان می‌کنند و ممکن است دیرتر به فکر درمان بیفتند.
از طرفی، دلایل شروع اعتیاد نیز اغلب متفاوت است؛ مثل خوددرمانی غلط برای کاهش دردهای روانی، افسردگی، اضطراب یا فرار از موقعیت های سخت و .. و این پنهان کاری می تواند پیامدهای بسیار عمیقی داشته باشد.
از نظر جسمی، به دلیل پنهانکاری، ممکن است به سراغ مواد نامرغوب و خطرناک‌تری بروند و مراقبت‌های پزشکی لازم را دریافت نمی‌کنند.
از نظر روانی، آنها در انزوای مطلق به سر می‌برند. احساس شرم و گناه دائمی، عزت نفس آن ها را به طور کامل تخریب نموده و آن ها را در چرخه معیوب اعتیاد فرو برد.
قش مادری نیز به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد و این مسئله خود منبع عظیمی از عذاب وجدان برای آن هاست. خانواده، به ویژه کودکان، اولین قربانیان هستند. کودکی که با مادر معتاد زندگی می‌کند، از نظر عاطفی و تربیتی دچار محرومیت شدید می‌شود و احتمال گرایش او به آسیب‌های اجتماعی در آینده به طور قابل توجهی افزایش می‌یابد. از نگاه کلان‌تر، جامعه باید هزینه‌های گزافی را برای درمان مشکلات بهداشتی، روانی، نگهداری از کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست و همچنین افزایش ناامنی‌های ناشی از اعتیاد بپردازد.
وقتی یک زن به اعتیاد گرفتار می‌شود، در واقع بنیان یک نسل متزلزل می‌شود. درمان اعتیاد زنان باید "جامع‌نگر" و "زن‌محور" باشد. ف
قط سم‌زدایی جسم کافی نیست. یک بسته درمانی مؤثر باید این بخش‌ها را شامل شود مثل ایجاد محیط امن و اختصاصی؛ درمان چندبعدی (پزشکی، روان درمانی، افسردگی و افزایش مهارت‌های مقابله با استرس)؛ آموزش مهارت‌های زندگی؛ حمایت‌های اجتماعی و حقوقی؛ پشتیبانی پس از ترک مثل حمایت‌های بلندمدت از طریق گروه‌های همیار، مشاوره تلفنی و کمک به اشتغال‌زایی برای جلوگیری از بازگشت مجدد که بسیار ضروری است. همچنین جامعه باید نگاه خود را از سرزنش و طرد به سمت درک و حمایت تغییر دهد. یک زن معتاد، یک "بیمار" است که دردهای زیادی را تحمل کرده؛ نجات او به معنای نجات یک خانواده و در نهایت، سرمایه‌گذاری برای سلامت کل جامعه است.
باید ظرفیت‌های خود را برای حمایت از این قشر آسیب‌پذیر افزایش دهیم.