در گفتگو با آزاده سرافراز، داوود گودرزی: |
بشکه ای که نماد مقاومت شد/ جنس صبر و تحمل در دوران جنگ فرق دارد |
|
جانباز ۵۰ درصد خوزستانی گفت: دوران جنگ پر از خاطرات تلخ و شیرین است اما جنس و مفهوم صبر و مقاومت آن بسیار فرق دارد. |
|
از خوزستان، داوود گودرزی، جانباز ۵۰ درصد و نویسنده، مترجم، منتقد ادبی، داور جشنوارههای کشوری و مدرس است که ۱۰ سال از عمر خود را در اسارت به سر برد. او در اهواز به دنیا آمده و پس از اتمام تحصیلات در گروه ملی صنعتی فولاد ایران اهواز، در سالهای قبل از بازنشستگی کار میکرده است. او فعالیتهای فرهنگی و ادبی متعددی داشته و نقدهای بزرگی در سطح کشوری ارائه داده است، از جمله نقد کتاب «حوض خون» که به صورت آنلاین انجام گرفته است.
این آزاده سرافراز در رابطه با نحوه اسارت و تجربیات جنگی خود، توضیح میدهد:در لشکر ۹۲ زرهی، واحد توپخانه ۳۳۰ خدمت می کردم. در جبهههای خوزستان، درگیر بمباران هواپیماهای عراقی و عملیاتهای نظامی بودم که منجر به آسیب دیدن توپ و مجروح شدن فرمانده توپ شد. در این حادثه، با خودروهای مختلفی به سمت پادگان برگشتم، اما در مسیر، با دشمن بعثی درگیر و اسیر شدم.
چند روز در کنار رودخانه کارون در منطقهای عمیق و پرخطر ماندم، جایی که با وجود ترس و وضعیت بحرانی، نارنجک و تجهیزات دفاعی برداشته بودم و تلاش میکردم از خود دفاع کنم. در این مدت، چندین بار نیروهای عراقی نزدیک شدند ولی با مخفی شدن و شلیکهای محدود، از خطر فرار می کردم. پس از چند روز، با کمک نیروهای ایرانی، توانستم از منطقه خارج شده و به پادگان برگردم اما در مسیر محاصره شدیم. در اثر تیراندازی پای من زخمی شد اما متوجه نشدم چه اتفاقی افتاده. فقط حس می کردم پوتینم خیس است. دستهایمان را با سیم های آهنی بستند و با ضرب و شتم شدید به یک کلبه بردند و با رفتارهای وحشیانه و دور از انسانیت به بصره منتقل شدیم.
چند بار میخواستند ما را اعدام کنند اما هر بار به خواست خدا نجات پیدا می کردیم.
این نویسنده خوزستانی در خصوص وضعیت اردوگاه و تهدیدهای شدید محافظان، افزود: ما را به شدت تحقیر می کردند و زجر روحی می دادند. حتی یکی از اسرا بر اثر تشنگی شهید شد. بالاخره بعد از حدود دو سال تحمل مصائب و شکنجه شورش کردیم که تبعید شدیم.
_ زبانم امانت است
یک روز از بلندگو اعلام کردند کسانی که به زبان انگلیسی مسط هستند از آسایشگاه بیرون بیایند. از آنجایی که به زبان انگلیسی تسلط داشتم، خودم را معرفی کردم. از بین حدود ۱۲ نفر، ۳ نفر را انتخاب کردند که یکی از آنها من بودم. مترجم یک نیروی صلیب سرخ به نام خانم شانتل شدم که برای این کار زجرهای فراوانی هم کشیدم.
دوران جنگ پر از خاطرات تلخ و شیرین و نوع متفاوتی از صبر و تحمل است. کل زندگی ما شده بود چهار دیوار زرد و رنگ پریده بسیار بلند که مهمانان هایش فقط تعدادی مرغان دریایی هستند که از بالای اردوگاه رد می شدند.
هر ماه که نماینده صلیب سرخ می آمد و کار ترجمه را شروع می کردم، بعد از رفتنش، افسر عراقی می آمد و مرا بازخواست می کرد که چرا از نحوه رفتار ما برایش تعرف کردی؟ باید می گفتی که همه چیز خوب است.
می گفتم من نمیتوانم این کار را بکنم. زبانم امانت است. او هم عصبانی می شد. هر دفعه سرم را به داخل بشکه ای که کف آن را سیمان ریخته بودند، قرار می دادند و با کابل به ساعد پاهایم که از بشکه بیرون مانده بود، می زدند. وقتی می خواستم از شدت درد، فریاد بزنم، دهانم پر از سیمان می شد. شانتل می گفت: این بشکه نمادی برای مقاومت تو شده است.
آقای گودرزی با شجاعت به کار ترجمه ادامه داد و در مقابل تهدیدهای دشمن بعثی ایستاد. حتی زمانی که یکی از محافظان کلتش را نشان داد و گفت اگر دوباره ترجمه کنی، ده گلوله در شکمت خالی میکنم او همچنین از تلاشهایش برای اطلاعرسانی به خانواده و سازمانهای بینالمللی مانند صلیب سرخ و سازمان ملل درباره وضعیت اسرا و نقض حقوق بشر در اردوگاهها صحبت میکرد. او نقش خود را در افشای این وضعیت و تاثیرگذاری بر محکومیت عراق در سطح جهانی به خوبی ایفا کرد.
وی در خصوص آثارش توضیح داد: در مستندهایم به موضوعات حقوق بشر و وضعیت اسرا پرداخته ام، از جمله مستندی به نام «پیس میکر» که در شبکههای ایرانی و خارجی پخش شده است. در این مستندها، محدودیتهای اردوگاه، شکنجهها، ممنوعیت تجمع و آموزشهای مذهبی و فرهنگی را روایت کردم. همچنین توانستم زبانهای انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی را در دوران اسارت یاد بگیرم و در کلاسهای قرآن و نهجالبلاغه شرکت کنم، حتی در فعالیتهای فرهنگی و ورزشی داخل اردوگاه نقش داشتم.
اردوگاه موصل ۴ با تمام محدودیت هایی که داشت به دانشگاه تبدیل شده بود. علاوه بر فعالیتهای فرهنگی و آموزشی، در داخل اردوگاه، مراسمهایی مانند جشنهای ۲۲ بهمن و مسابقات شعر و حفظ قرآن برگزار می شد.
در این دوران، کتابهایی نوشتم که خاطرات و تجربیاتم را بازتاب میدهند، از جمله کتاب «ناوک عشق» که با استقبال زیادی مواجه شد و نقدهای مثبتی دریافت کرد. همچنین کتابهایی در زمینههای روانشناسی، آموزش کودکان و اثرات روانشناختی هوش مصنوعی و کاربرد آن در زندگی روزمره که در وبینارهای مختلف ارائه شده است.
وی در پایان بر اهمیت تحریک ذهن و نگاه انتقادی تأکید و عنوان کرد: ایدههای خلاقانه و پرسشگری، کلید نوآوری و رشد است. سوژههای فراوانی در اطراف ما وجود دارد و باید با قدرت بیان و تفکر، این سوژهها را به ایدههای نو تبدیل کنیم.
انتهای پیام/* |