کد خبر: 270461                      تاريخ انتشار: 1404/06/02 - 10:20
از عزاداری تا دفاع فرهنگی و سیاسی
از نوغان تا انقلاب؛ زنَانی که مقاومت و عشق به ولایت را زنده نگه داشتند
 
در تاریخ تشیع، نام زنان نوغان با وفاداری، غیرت و عشق به ولایت گره خورده است؛ زنانی که پس از شهادت امام رضا(ع)، با بخشیدن مهریه‌ها، عزاداری باشکوه و نام‌گذاری فرزندانشان، راهی را گشودند که در انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و امروز در امتداد ولایتمداری تداوم یافته است.
 
منیره غلامی توکلی - در کوچه‌های نوغان، آن روز که خبر شهادت امام رضا(ع) به مردم رسید، غبار ماتم بر شهر نشست. در میان بغض‌ها و فریادها، زنانی برخاستند که عشقشان به امامشان تنها در اشک خلاصه نشد. آنها با حرکتی ماندگار، صفحه‌ای تازه در تاریخ شیعه گشودند.
بر اساس منابع تاریخی مانند «عیون اخبارالرضا»، نوغان و نیشابور از نخستین شهرهایی بودند که پس از شهادت امام رضا(ع)، به عزاداری عمومی پرداختند. اما در این میان، زنان نوغان با اقداماتی فراتر از مرسوم، نام خود را ماندگار کردند. روایت‌ها می‌گویند آنها مهریه‌هایشان را بخشیدند تا هزینه‌های برپایی عزاداری باشکوه برای امام فراهم شود. این کار نه فقط گذشت مالی، که اعلام یک موضع فرهنگی بود: همه هستی ما فدای ولایت.
آنها همچنین برای زنده نگه‌داشتن یاد امام، سنتی ماندگار بنیان نهادند: نام‌گذاری فرزندانشان به نام «رضا». غلامرضا، علیرضا، محمودرضا، نام‌هایی که در هر کوی و برزن طنین‌انداز شد تا در هر خانه، نام ولیّ خدا جاری باشد. این رفتار در حقیقت یک پیام روشن بود: اگر حکومت مأمون می‌خواست حضور امام را در جغرافیای خراسان محدود کند، ما با نام‌گذاری، امام را در جان و زبان نسل‌ها جاودانه می‌کنیم.
این روحیه، الهام گرفته از بانوان صدر اسلام بود. زنانی چون ام‌سلمه، فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) که در حساس‌ترین بزنگاه‌های تاریخ، با رفتارشان خط ولایت را حفظ کردند. زنان نوغان نیز همین نقش را در روزهای تاریک پس از شهادت امام رضا(ع) ایفا کردند؛ نقشی که در طول تاریخ تکرار شد.
قرن‌ها بعد، در روزهای پر التهاب نهضت امام خمینی(ره)، باز هم زنان ایرانی همان روح نوغان را زنده کردند. چادرهای سیاهشان پرچم اعتراض شد، صدای فریادشان ستون‌های استبداد را لرزاند، و نذرهایشان برای پیروزی انقلاب در خانه‌ها جریان داشت. بسیاری از مادران، فرزندانشان را با نام‌هایی پر از عطر ولایت پرورش دادند. غلامرضاها و علیرضاها، این بار در جبهه‌های فرهنگی انقلاب، سنگر گرفتند.
و وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد، دوباره همان تصویر آشنا تکرار شد: مادرانی که با دست خود، پسرانشان را روانه جبهه می‌کردند و می‌گفتند «این امانت امام زمان است». این مادران، دختران نوغان عصر ما بودند. کافی است به وصیت‌نامه‌های شهدا نگاه کنیم؛ نام‌هایی که در سطر اولشان به چشم می‌خورد، همان غلامرضا و علیرضاست. نام‌هایی که روزگاری در کوچه‌های نوغان معنا یافتند، حالا در سنگرهای خرمشهر و فکه فریاد می‌زدند.
امروز هم این خط همچنان ادامه دارد. زن ایرانی، در قلب تحولات اجتماعی و سیاسی، پرچم‌دار فرهنگ ولایتمداری است. در میدان جنگ نرم، در دفاع از حرم، در تربیت نسل منتظر، همان روح نوغان زنده است. کافی است نگاهی به مراسم پیاده‌روی رضوی بیندازیم؛ مادرانی که دست کودکانشان را گرفته‌اند تا عشق به امام رضا(ع) را در جانشان بنشانند، همان بانوانی هستند که میراث نوغان را با خود آورده‌اند.
اما پرسشی اینجا پررنگ می‌شود: اگر این حماسه فرهنگی زنان نوغان در تاریخ گم می‌شد چه؟ اگر نسل امروز نمی‌دانست روزی زنانی در نوغان برای زنده نگه‌داشتن نام امامشان از تمام سرمایه‌شان گذشتند، آیا امروز این همه شور ولایی شکل می‌گرفت؟ و فراتر از آن، اگر اکنون این میراث را فراموش کنیم چه می‌شود؟ شاید پاسخ در یک جمله خلاصه شود: هر زمان که حافظه تاریخی‌مان را از دست بدهیم، هویت‌مان را از دست داده‌ایم.

منابع :
عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۶۷: گزارش عزاداری گسترده در نیشابور و اطراف پس از شهادت امام رضا(ع).
دائرةالمعارف تشیع، مدخل «امام رضا»: اشاره به سنت نام‌گذاری پس از شهادت امام رضا(ع).
قرآن کریم، آیه تطهیر (احزاب، ۳۳): شأن نزول درباره اهل‌بیت و نقش زنان در حفظ ولایت.
کتاب «نیمه پنهان ماه» (مرکز اسناد انقلاب اسلامی): اسناد حضور زنان در انقلاب و دفاع مقدس.
انتهای پیام/*