|
زنان قهرمانان خاموش جنگ ؛زنانی از جنس ایثار و فداکاری |
|
در دل آتش و دود ،زنان ایرانی، با صبر و استقامت، در خط مقدم جنگ نه تنها به عنوان مادران و همسران، بلکه به عنوان ستونهای پایداری ملت خوش درخشیدند. |
|
ایلام -در میان امواج و صدای گلولهها و زوزهی باد در آتش، زنان ایرانی با چشمانی پر از امید و دلی سرشار از عشق، به میدان آمدند.
آنها نه تنها مادرانی بودند که فرزندانشان را به جبهه فرستادند، بلکه قهرمانانی بودند که با صبر و استقامت، در دل خانوادهها و جامعه، امنیت روانی و اجتماعی را حفظ کردند. در یادداشتی به روایت داستانهای احساسی زنانی که در جنگ با ایثار خود، تاریخ را رقم زدند و نامشان را در دل هر ایرانی جاودانه کردند.
به گزارش خبر گزاری زنان ایران از ایلام ،صفورا جستجو
مدیرکل امور زنان و خانواده استانداری در یادداشتی نوشت ؛ زن ایلامی؛صبور و پرافتخار:
دختر صبور ایلامی مادر پرافتخار وطن
تو دختر زاگرس بودی و صبورتر از صخره،
تو مادری بودی با دل بزرگتر از جنگ،
تو نشان دادی که پشت هر پیروزی،
نام یک زن ایلامی، با خط روشن ایمان، نوشته شده است.
برای ایران برای وطن پرافتخار و صبور بمان
مادر، روایت زندهی ایثار:
در چشمهایش چیزی بود که واژه کم میآورد برایش.
نه فقط داغ،
بلکه درخششی از ایمان، از آگاهی، از انتخاب.
مادر شهید،
روایتگر خاموشی نیست؛
صدایی است که در سکوت،
دنیا را تکان میدهد.
او خود یک ملت است؛
ملتی که ایستاده بر پیکر فرزندش،
لبخند میزند و میگوید:
"ایران، زنده است..."
چادر سیاه، پرچم افتخار:
مادر با چادر سیاهش
در کوچهای که هنوز بوی آتش میداد، قدم میزد.
نه برای عزاداری، بلکه برای عزت.
هر کس از کنارش میگذشت، سر فرود میآورد؛
که این زن، فرزندش را نه از دست داده،
که به بلندترین جایگاه داده است.
چادر او،پرچمی است که زمین را به آسمان وصل کرده.
دلِ مادر، کوه بود:
دلش را تکهتکه کردند،
اما خم نشد. تابوت را بوسید،
و لبخندی زد که از جنس دنیا نبود.
کسی چه میداند؟
شاید همان لحظه،
دست پسرش را در خواب گرفته بود و میگفت:
"راهت را ادامه میدهم، پسرم...
تو پر کشیدی،
اما من این خاک را نگه میدارم."
مادر،آغوشی که آسمان شد:
مادر بود؛
آغوشی پر از لالایی، پر از بوسههای داغ بر پیشانی تبدار پسرش.
و حالا، تنهاست با عکسی قابشده و پیراهنی تاخورده در کشوی قدیمی.
اما گریه نمیکند.
چرا که میداند فرزندش هنوز زنده است،
در هر سنگر، در هر پرچم، در هر طلوع.
مادر،
فرزندش را به آسمان داد،
و خودش آسمانی شد.
زن، بیمرزترین مرزبان:
زن ایرانی، در خط مقدم نبود شاید؛
اما پشت هر گلولهای که به هدف خورد،
دعاهایش ایستاده بود.
او خاک را باور داشت،
و میدانست برای حفظ آن،
باید کانون خانه را زنده نگه دارد،
و دل مردان را قرص کند.
زن، در این جنگ، نه پشت صحنه؛
که روح صحنه بود.
مادران در خط مقدم:
در جنگی که آسمان آتش شد و زمین لرزید،
مادران ایران، از جنس خاک نبودند،
از جنس آسمانی بودند که نمیسوخت.
آنان که فرزندانشان را با زمزمهی "اللهماجعل" روانه کردند،
و خود ماندند، بیاشک، بیفریاد، بیتزلزل.
۱۲ روز جنگ، ۱۲ قرن حماسه برای مادران ایرانی
زن؛ قامت بلند وطن:
در میان آتش موشک و آوار خانهها،
زن بود.
نه فقط برای ماندن، که برای ساختن.
او سپر نبود، ستون بود .
ستونی از ایمان، از امید، از اشکهای فروخورده و دستهای پینهبسته.
در جنگ ۱۲ روزه،
زن نه تنها زنده ماند؛
زندگی را زنده نگه داشت.
روایتگری زنانه از جنگ:
زنان با نگارش خاطرات، رویدادها و حضور در تولیدات فرهنگی و رسانهای، روایتهای انسانیتر و عمیقتر از واقعیتهای جنگ ارائه شدند. نقش آنها در حفظ حافظه تاریخی این ۱۲ روز درخشان، نقشی بیبدیل و ماندگار است.
زنان ایرانی؛ ستون های پایداری ملت:
نقش زنان در جنگ، صرفاً محدود به میدان نظامی نیست. آنها در لایههای اجتماعیتری از جامعه حضور دارند. از حفظ بافت اجتماعی تا انتقال پیام مقاومت تا حفظ امنیت روان جامعه. جنگ ۱۲ روزه بار دیگر نشان داد که سلاح و توپخانه مردانهاند، اما ستونهای پایداری ملت را زنان تشکیل میدهند. بازخوانی و مستندسازی این نقشها، نه تنها ادای دین به زنان مقاوم است، بلکه برای شناخت جامع امنیت اجتماعی ضروری است.
نقش زنان در تامین امنیت روان جامعه:
در کوران جنگ و بحرانهای نظامی، آنچه جامعه را از فروپاشی روانی نجات میدهد، صرفاً قدرت نظامی یا سازوکارهای رسمی مدیریت بحران نیست، بلکه «نیروی نرمافزار تابآوری اجتماعی» است. زنان، در این میان، نقشهای محوری در حفظ وتامین امنیت روانی جامعه ایفا میکنند. آنها با ایفای مسئولیتهای چندگانه در خانواده، جامعه و حتی نهادهای رسمی، در صف نخست پایداری روانی قرار دارند.
انتهای پیام /* |