|
جنگ و خانواده؛ زخم هایی پنهان |
|
|در حین جنگ و بعد از آن| یکی از مواردی که می تواند شرایط را سخت کند جابجایی نقش هاست خانواده هایی که بعلت از دست دادن یک یا و غصو خود بقیه اعضا باید جای خالی آن را پر کنند کودکانی که مجبور می شوند نقش والدین را بر عهده بگیرند یا مادرانی که تنهایی باید با مالی و عاطفی خانواده را به دوش بکشند. |
|
خراسان شمالی - دکتر اسماعیلی دکتری روانشناسی تربیتی ، مدیرگروه کارشناسی و مسئول مرکز مشاوره روانشناختی امین دانشگاه آزاد در یادداشتی با موضوع خانواده و پیامدهای جنگ بر این نهاد مهم اجتماعی نوشت: جنگ به مثابه یک ترومای جمعی، ساختارهای روانشناختی و اجتماعی را در هم می شکند و آسیب های عمیقی را در خانواده ایجاد می کند. تنها یک پدیده سیاسی و نظامی نیست بلکه زلزلهای عاطفی است که تا عمق خاواده ها نفوذ میکند و گاهی نسل ها را تحت تاثیر قرار می دهد.
در این موارد نقش خانواده به عنوان یک سیستم حمایتی تاثیر زیادی در کاهش اثرات مخرب آن ایفا میکند.
تاثیرات جنگ بر پیکره خانواده را می توان از منظر تاثیرات روانی و تاثیرات اجتماعی مورد بررسی قرار داد. از جمله تاثیرات روانی بر اعضای خانواده می توان به اصطراب و ترس مضمن اشاره کرد ترسی که به واسطه شرایط ایجاد شده میتواند به صورت ترسی دائمی و نا امنی از آینده بدل شود. افسردگس و احساس بی پناهی ناشی از دست دادن عزیزان، خانه، و آرامش روانی از جمله آسیب های روانی دیگری است که تاثیرات آن تا مدتها بر پیکره خانواده باقی می ماند.
گاهی اوقات افراد به خاطر شرایط بدی که تجربه کرده اند دچار بروز اختلال استرس پس از سانحه(PTSD ) می شوند که به صورت کابوس های شبانه ، انزوا و مرور و بازگشت خاطرات تلخ و ناراحت کننده بروز میکند.
از منظر اجتماعی و خانوادگی می توان به مهاجرت خانواده یا مرگ اعضای خانواده که باعث گسست عاطفی و عملکردی می شود اشاره کرد همچنین یکی از مواردی که می تواند شرایط را سخت کند جابجایی نقش هاست خانواده هایی که بعلت از دست دادن یک یا و غصو خود بقیه اعضا باید جای خالی آن را پر کنند کودکانی که مجبور می شوند نقش والدین را بر عهده بگیرند یا مادرانی که تنهایی باید با مالی و عاطفی خانواده را به دوش بکشند. گذشته از این موارد که شاید بیشتر برای افرادی باشد که در خط مقدم جبهه جنگ درگیر این آسیب ها شده اند ، موردی که میتوان اثر ان را همه گیرتر در فصای جامعه در نظر گرفت کاهش اعتماد و امنیت روانی است. اینه افراد احساس کنترل بر زندگی خود را از دست می دهند و بازگشت به شرایط عادی گاها زمان بر است.
حال این سوال پیش می آید که چه باید کرد؟
از جمله راهکارهایی که می توان در این زمینه پیشنهاد داد ارائه گفتگوهای حمایتی برای افراد درگیر آسیب که بتوانند در فضایی امن احساسات خود را بیان کنند. ارائه خدمات مشاوره ای و روان درمانی برای پردازش آسیب های احتمالی و بهبود و ترمیم زخم های روانی ناشی از آن، و بازسازی حس امید و هدف آفرینی در دل افراد از طریق آموزش و رسانه های جمعی.
گاهی یک لبخند کوچک، آغاز فردایی بزرگ است. |