|
سیستم ناقص خانواده در تک فرزندی، آیا جامعه آماده پیامد های آن است؟ |
|
خانوادههای تکفرزند با ساختاری ناقص از نگاه روانشناسی شناخته میشوند؛ ساختاری که میتواند پیامدهای بلندمدتی برای کودک و جامعه به همراه داشته باشد. دکتر حمیده رسولی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه جمعیت، در این گفتوگوی اختصاصی از زوایای پنهان این پدیده میگوید. |
|
به گزارش خبرگزاری زنان ایران- یزد ،در سالهای اخیر، شاهد کاهش شدید نرخ فرزندآوری در ایران هستیم. بسیاری از خانوادهها به داشتن تنها یک فرزند اکتفا میکنند یا اساساً فرزندی ندارند. در این گفتوگوی اختصاصی، با دکتر حمیده رسولی، پژوهشگر حوزه جمعیت واستاد دانشگاه همراه شدیم تا به بررسی تأثیرات این روند بر ساختار روانی و اجتماعی خانوادهها بپردازیم.
دکتر رسولی در پاسخ به این پرسش که خانوادههای بدون فرزند یا تکفرزند از دیدگاه روانشناسی چه تفاوتی با خانوادههای چندفرزندی دارند؟گفت:بر اساس نظریه سیستمی ،خانواده ازسه زیرنظام اصلی تشکیل میشودزیرنظام همسری (زن و شوهر)، زیرنظام والدینی (پدر و مادر) و زیرنظام خواهر-برادری. در خانوادههای بدون فرزند یا تکفرزند، این سیستم ناقص میماند، بهویژه در غیاب زیرنظام خواهر-برادری که برای رشد اجتماعی کودک و پویایی خانواده ضروری است. چنین ساختاری ممکن است تأثیرات روانی منفی بلندمدتی داشته باشد.
رسولی ادامه داد: ترکیبی از دلایل اقتصادی، دغدغههای تربیتی، فشارهای سبک زندگی شهری، و البته نگرانیهای سلامت روانی والدین، خانواده را به سمت فرزند کمتر سوق داده و برخی تصور میکنند فرزند بیشتر یعنی فشار بیشتر، اما این نگاهی سادهانگارانه است. آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، آثار مثبت روانشناختی فرزندآوری برای والدین است.
وی با بیان برخی ازآثار مثبت چند فرزندی در خانواده خاطر نشان کرد:از دید روانشناسی، داشتن فرزند تجربهای رشددهنده است. پدر و مادر شدن به افراد احساس معنا، مفید بودن و امید میدهد. عشق متقابل والد-فرزند، والدین را از خودمحوری دور و به مسئولیتپذیری نزدیک میکند. همچنین فرزندان باعث میشوند والدین به رشد اجتماعی و مدیریت عاطفی بهتری دست یابند. حتی شخصیت والدین نیز در سایه تربیت فرزند، بالغتر میشود.
این استاد دانشگاه افزود:خانوادههای تکفرزند یا کم فرزندبا چالشهای روانی خاصی را در خود یا فرزندشان رو برو هستند.تکفرزندان معمولاً تحت کنترل و توجه شدید والدین خود می باشند، والدین توقع بالایی از آنها دارند و در مقابل، کودکان هم مدام در تلاش برای جلب رضایت والدین هستند. این شرایط زمینهساز اضطراب، احساس گناه و ترس از تنهایی در کودک میشود. از سوی دیگر، چون خواهر یا برادری ندارند، مهارتهای تعامل اجتماعی مانند حل تعارض، مشارکت، و رقابت سالم را تجربه نمیکنند.
رسولی با بیان این مسئله که این موارد میتواند در بزرگسالی هم ادامه پیدا کندتصریح کرد: بسیاری از این ویژگیها پایدار میماند. تکفرزندان در بزرگسالی ممکن است دچار وابستگی زیاد، خودمحوری، تحمل پایین در برابر ناکامی و حتی افسردگی یا اختلالات اضطرابی شوند. در روابط اجتماعی، بیشتر به دنبال تأمین منافع شخصیاند و چون تجربه همزیستی با خواهر یا برادر را نداشتهاند، مهارت همدلی یا سازگاری کمتری دارند.
وی تاکید کرد:در خانوادههای چندفرزندی، فرزندان از یکدیگر یاد میگیرند، درک بهتری از مشارکت، رقابت، تعامل و مسئولیت دارند. بار عاطفی والدین هم توزیع میشود، و خانواده حالت طبیعیتری از تعامل و پویایی را تجربه میکند.
پژوهشگر حوزه جمعیت گفت: اغلب خانوادهها نگرانند که داشتن فرزند بیشتر ،باعث افت کیفیت تربیت یا فشار اقتصادی شودوباید گفت این نگرانیه قابل درک هست، اما باید بدانیم که کیفیت تربیت صرفاً به مقدار توجه مستقیم والدین وابسته نیست. رشد در بستر طبیعی خانواده و تعاملات انسانی ازآموزشهای مستقیم مهمتر است.همچنین در خانوادههای چندفرزندی، فرزندان نیز نقش مهمی در یادگیری و حمایت متقابل دارند.
دکتر رسولی در پایان خاطرنشان کرد: تصمیم درباره تعداد فرزند شخصی است، اما باید با آگاهی تصمیم گیری شود. خانواده تنها یک واحد زیستی یا مالی نیست، بلکه یک سیستم پویاست که برای عملکرد سالم به روابط چندگانه نیاز دارد. فرزند بیشتر، به معنای رشد بیشتر، پویایی بیشتر، و سلامت روانی پایدارتر برای خانواده است.
انتهای پیام/* |