|
پدیده سالمندِ سرِ راهی، پیامد تلخ تکفرزندی در آینده اجتماعی کشور |
|
دبیر میز تخصصی جمعیت شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور هشدار داد: کاهش نرخ باروری در ایران، جامعه را با پدیده نگرانکننده سالمند سر راهی مواجه خواهد کرد. |
|
– یزد-دکتر محمدتقی شفیعی، دبیر میز تخصصی جمعیت در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور، در گفتوگو با خبرنگار زنان ایران نسبت به تبعات کاهش نرخ باروری در ایران هشدار داد و گفت: یکی از پیامدهای نگرانکننده این روند، شکلگیری پدیدهای با عنوان «سالمندِ سرِ راهی» است؛ همانطور که در گذشته، فرزندان سرِ راهی نتیجه فقر فرهنگی و بیمسئولیتی اجتماعی تلقی میشدند، در آیندهای نهچندان دور با سالمندانی مواجه خواهیم شد که بدون حمایت، بدون فرزند یا با تنها یک فرزند، در کوچهها، خیابانها، امامزادهها یا کنار نهادهای حمایتی رها خواهند شد.
نویسنده کتاب کابوس سالمندی در ادامه با اشاره به سیر نزولی نرخ باروری در ایران اظهار کرد: در اواسط دهه ۱۳۶۰، نرخ باروری کل کشور حدود ۶.۵ فرزند بهازای هر زن بود؛ یعنی هر مادر ایرانی در سنین باروری، بهطور میانگین بیش از ۶ فرزند به دنیا میآورد. این عدد امروز به کمتر از ۱.۵ رسیده است. به بیان ساده، هر ۱۰ زن که در آینده به سن سالمندی میرسند، مجموعاً کمتر از ۱۵ فرزند خواهند داشت. این نسبت بهوضوح نشان میدهد که بار حمایت از والدین سالخورده، بهشدت بر دوش نسل بعدی سنگینی خواهد کرد.
شفیعی در پاسخ به پرسشی درباره پیامدهای اقتصادی و اجتماعی این موضوع افزود:در گذشته، خانوادههای پرجمعیت میتوانستند مسئولیت مراقبت از والدین را بین خواهران و برادران تقسیم کنند؛ چه از نظر مالی و چه از نظر عاطفی. اما اکنون، با کاهش تعداد فرزندان، این فشار بر یک یا دو نفر متمرکز میشود. اگر این فرزندان از عهده مراقبت برنیایند ــ که بسیار محتمل است ــ نتیجه آن، افزایش بیسابقه سالمندانی خواهد بود که بدون مراقبت و سرپرستی، رها شده اند.
وی تأکید کرد: این پدیده تنها محدود به سالمندان نیست. خود والدین نیز از آسیبهای روانی ناشی از کمفرزندی رنج میبرند. یکی از این آسیبها، «سندرم آشیانه خالی» است؛ نوعی افسردگی شدید که پس از ترک خانه توسط تنها فرزند، در بسیاری از مادران بروز میکند. حتی اگر این مادران از امکانات مالی، جایگاه اجتماعی یا رفاه ظاهری برخوردار باشند، باز هم دچار تنهایی، اضطراب و افسردگی میشوند؛ زیرا پیوندهای عاطفی عمیقی که در خانوادههای پرجمعیت وجود دارد، در این نوع خانوادهها بهشدت کمرنگ است.
این مدرس حوزه و دانشگاه درباره وضعیت آسیب های اجتماعی تک فرزندان گفت:
بدون تردید، تکفرزندان نیز در معرض آسیبهای جدی هستند. نداشتن خواهر یا برادر باعث میشود آنها تجربه تعاملات اجتماعی ابتدایی را در محیط خانواده نیاموزند. در خانههای تکفرزندی، بازیهای کودکان اغلب انفرادی است و همین مسئله میتواند باعث شود در بزرگسالی افرادی منزوی، کمتحمل و با مهارتهای ارتباطی ضعیف باشند.
وی افزود: کاهش گستره روابط خانوادگی، مانند نبود عمو، دایی، خاله یا عمه، شبکه حمایتی اجتماعی کودک را نیز بهشدت محدود میکند. این محدودیت، در شرایط بحرانی یا دوران سالمندی والدین، خود را بهوضوح نشان خواهد داد.
شفیعی ادامه داد: وقتی کودکی تنهاست، بهناچار زمان بیشتری را با بزرگترها میگذراند؛ پدر، مادر، پدربزرگ یا مادربزرگ. این ارتباط باعث میشود کودک زودتر از حد طبیعی وارد دنیای بزرگسالان شود. هرچند نمودار سنی او تغییری نمیکند، اما از نظر رشد اجتماعی و هیجانی، نوعی بلوغ زودرس و ناسالم رخ میدهد که در بسیاری از موارد میتواند زمینهساز اختلالات رفتاری یا هیجانی شود.
وی خاطرنشان کرد: امروز آمارها نشان میدهد سن بلوغ در نوجوانان کاهش یافته است؛ پدیدهای که در نبود پشتیبانی روانی و تربیتی مناسب، ممکن است منجر به انحرافات رفتاری، اضطراب، افسردگی یا بیثباتیهای شخصیتی شود.
در پاسخ به این پرسش که برای جلوگیری از این روند چه باید کرد، دکتر شفیعی گفت: نخستین و مهمترین راهکار، آگاهسازی فرهنگی است. جامعه باید بفهمد که رفاه، الزاماً با فرزند کمتر محقق نمیشود. باید مفهوم «زندگی بهتر» را بازتعریف کنیم؛ نه فقط بر پایه رفاه مادی، بلکه با تأکید بر امنیت عاطفی، پیوندهای خانوادگی و معنابخشی به زندگی.
وی در پایان تأکید کرد: سیاستهای حمایتی دولت برای خانوادههای دارای چند فرزند باید واقعی، مؤثر و پایدار باشد؛ نه صرفاً شعاری یا محدود به یک بازه زمانی خاص. ما هنوز فرصت داریم، اما باید بدانیم این فرصت بینهایت نیست.
انتهای پیام/* |