|
کوروش؛ هویت ملی یا ایرانستیزی |
|
در سالهای اخیر خیزش مجدد باستانگرایی، بهگونهای عجیب مشاهده میشود. یکی از معروفترین ادعاهای باستانگرایان کوروش است. از جعل تاریخ تولد برای او تا ادعای یکتاپرستی کوروش ادعاهای دیگری همچون احترام به حقوق زنان در ایران باستان تنها با تورق صفحاتی از اوستا برباد خواهد رفت. اما دم خروس دیگر این مدعیان ایرانیگری در تعیین حدود و ثغور ایران است تا جایی که سخن گفتن از تجزیه ایران، قباحتی در نزد اینان ندارد. |
|
شاید از اواسط قاجار بود که توجه به باستانگرایی مورد توجه روشنفکران فرنگرفته قرار گرفت و در دوره پهلوی این باستانگرایی تشدید هم شد. بعد از انقلاب اسلامی تا مدتها این گرایش تضعیف شدهبود ولی در سالهای اخیر خیزش مجدد و رادیکالترِ باستانگرایی، بهگونهای عجیب مشاهده میشود و سوال ایجاد میکند که آیا این باستانگرایی در جهت تقویت هویت ملی است؟
هویت ملی را اگر توافق بر سر تمامیت ارضی و فرهنگ و تاریخ و زبان و وحدت قومیتها و مذاهب، زیر چتر یک وطن مشترک تعریف کنیم، گرایش به آن بسیار پسندیده و قابل اعتناست.
اما آنچه که از باستانگرایی شاهدش هستیم، هیچ ارتباطی به پهنه سرزمینی به نام ایران ندارد.
بیایید یک بهیک مولفههای باستانگرایان را با ادعای میهنپرستی آنان بسنجیم و صدق و ناراستی ادعای آنان را کشف کنیم.
بیشک یکی از معروفترین ادعاهای باستانگرایان کوروش است. پادشاهی که هرچند برخی از مورخین قدیمی نامی از او بردهاند، اما گرایش به او هیچ تناسبی با واقعیتهای تاریخی در مورد او ندارد. شاید بتوان گفت هیچ شخصیت تاریخی، مثل کوروش در معرض چنین مبالغههایی نبودهاست.
از جعل تاریخ تولد برای او، در حالی که چنین اطلاعاتی درباره او موجود نیست و تنها گفتهشدهاست که او هفت روز پیش از این تاریخ، بابِل را فتح کردهاست.
تا ادعای یکتاپرستی کوروش که البته این ادعا هم توسط بسیاری از محققین رد شدهاست، مثلا دکتر میترا مهرآبادی در کتاب کوروش بزرگ، صفحه ۳۰۷ بیان میکند که نهتنها کوروش موحد نبودهاست، بلکه اساسا اهورامزادا خدای یکتا نیست، ادعاهای دیگری همچون احترام به حقوق زنان در ایران باستان تنها با تورق صفحاتی از اوستا و قوانین دین زرتشت، برباد خواهد رفت.
مثلا انتساب دروغی تحت عنوان مرخصی زایمان در کتیبه کوروش! در حالی که نه تنها در منشور کوروش چنین چیزی نیامده، بلکه در الواح دیگر در مورد هدیه مادر مطلبی آمده؛ آنهم در جهت تبعیض بهنفع پسران! هدیه مادر پسرزا دوبرابر مادر دخترزا!
گذشته از اینکه خود شخصیت کوروش و اهمیت او در تاریخ ایران، در ابهام شدیدی قرار دارد. بهگونهای که حتی فردوسی در شاهنامهاش هیچ نامی از او نبردهاست! و تا حدود هفتاد سال پیش، در ایران نامگذاری فرزندان با اسم کوروش بیسابقه بودهاست.
اما تاریخسازیهای دروغین فقط بخشی از تناقض نهفته در جریان باستانگرایی است.
تمرکز بر نژاد آریایی علاوه برآنکه با ادعاهای حقوق بشری هخامنشی سازگار نیست، بلکه بهطور کلی هیچ ادعای نژادپرستانهای نمیتواند صحیح باشد، چرا که در طول تاریخ این سرزمین، آنقدر اقوام مختلف دچار اختلاط نژادی شدهاند که نژادپرستی را علاوهبرآنکه غیرانسانیست، غیرعقلانی هم مینمایاند.
اما دم خروس دیگر این مدعیان ایرانیگری در تعیین حدود و ثغور ایران است. از امپراتوری ایران باستان که پهناورترین کشور دنیا بودهاست، تا ایران قرنهای اخیر که تقریبا بیشتر غرب آسیا را شامل میشدهاست، و باید مورد تعصب باستانگرایان قرار گیرد، جای خود را به بیغیرتی نسبت به تمامیت ارضی ایران امروزین دادهاست، تا جایی که سخن گفتن از تجزیه ایران، قباحتی در نزد اینان ندارد. هر چند که تمدن ایرانی می تواند تمام کشورهای پارسیزبان را زیربال و پر خود بگیرد، اما همین آریاییها بر طبل افغانستیزی میکوبند بیخبر از اینکه بخش عمدهای از افغانستان در دوره پهلوی اول از ایران جدا شدهاست و جدایی دشت ناامید و سرچشمه رودهیرمند، حتی به یک قرن هم نمیرسد.
و در آخر باید از این جماعت سوال کرد که چهطور به آزادی ادیان مردم بابِل (عراق و مناطق عربنشین تا نزدیکیهای شمال مصر) در عصر کوروش افتخار می کنید. یعنی معترف هستید که این مناطق بخشی از قلمرو کوروش بودهاست، اما همزمان شعار نه غزه و نه لبنان سر میدهید؟
نویسنده: زهرا فتحی، پژوهشگر حوزه زنان
انتهای پیام / * |