کد خبر: 173328                      تاريخ انتشار: 1402/06/16 - 08:06
کل عالم کربلاست
کربلا سرزمینی به وسعت کل عالم
 
کربلا یعنی در اوج پیروزی ظاهری دشمنان خدا توقهرمان وپیروز جنگ باشی ودشمن به ظاهر پیروزت شکست خورده میدان این یعنی خدا می خواهد آنان که ادعای کفر دارند در مقابل آنان که ایمانشان راسخ است همیشه در ذلت باشند.
 
کرمان : عبارت معروفی است که برخی آن را منتسب به معصوم دانستند آنجا که می فرماید:«کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» (همه روز‌ها عاشورا و همه زمین‌ها کربلاست) به راستی کربلا را چگونه می توان جغرافیا شناسی کرد وچگونه می توان آن را در تاریخ جا داد چرا که وسعت آن به قدر کل جغرافیای عالم وبه قدر کل تاریخ در خودحرف شنیدنی وحرف نشنیدنی دارد آنجا که پهنه تاریخ را درنوردیده وخود را به قدر کل یوم وکل ارض به عشاقش معرفی می کند چرا کربلا وچرا عاشورا این قدر حرف برای گفتن از خود به جا گذاشتند حرفهایی از سوز وگداز وداغ اولاد دردانه پیغمبر او که در رسایش حافظ می گویدمرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد آری این وسعت عشق است بروسعت سینه مشتاقانش که از دورترین نقاط عالم خود رابرای پاک ترین خاک عالم در بزرگترین سرزمین عالم خاک مالی می کنند،ودرصفحات ذهنشان زمزمه این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست را به زبان جاری می کنند.ومدام در تکراراین چه شمعی است که جانها همه پروانه ي اوست را برایش نثار می کنند،سرزمینی که رنگ ونژاد در او رنگ باخته شهر وروستا وکشور و غنی وفقیر را بامغناطیس قوی خو سیل وار در گرمترین نقطه دنیا دور خود برای بزرگترین تجمع عالم جمع کرده با پهن کردن بزرگترین سفره عالم به طول بیش از ۱۰۰کیلومتر او که ازخاک قبرش جعل الله الشفاعه فی تربته است تا گام و قدمش را خدا حکم ثواب حج برای هروله کنانش فاکتور کرده از بس که محبت او زیاد است، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین* این حسین زهراست که بهشت را برای عاشقانش باجان دل خریده است.
کربلا یعنی رمز باولی بودن و عبرت گرفتن از تنها گذاشتن ولی خدا که رها شدگی وگمراه شدن باخود دارد.
کربلا یعنی فوج فوج آماده در رکاب امام زمان در عصر مهدوی برای احیای حکومت علوی با پرچم مهدوی و مقاومت حسینی است
کربلا یعنی نترسیدن ونهراسیدن از لشکر ظاهری کفر و میدان راخالی نکردن ومرعوب جیغ های از حنجره های شیطانی نشدن.
کربلا یعنی آفت ها را کنار زدن آن آفتهایی که بادین معامله دنیا کردن که این آفات فرقی نمی کند شاید گاهی در لباس آنان که سر حسین فاطمه را بالای نی کردن باشند،که تجمعی از لشکر اوباش،عالم،قاری،قاضی،امیر،عوام، ویا در لباس شیاطین تابلو به دست،
کربلا یعنی دور شدن از دین عاریه ای ومحبت کاسب کارانه وعدم برخورداری از دین حداقلی.
کربلا یعنی،دور ولی خدا گشتن وخود را در پرتو او ندیدن وخدار را در هدایت او دیدن است.
کربلا یعنی خواهش های نفسانی را با خواهش های الهی کنار زدن وخود را فدای دین کردن ولو با تقدیم عزیزترین گوهر هر انسان که جان ونفس اوست.
کربلا یعنی قدم صدق برداشتن درراه ولی خدا واطاعت محض از او همچون عباس، زینب حبیب،مسلم،زهیر،حر،و...
کربلا یعنی پیوستن به خدا با دررکاب ولی خدا که این باید استمرار وپیوستگی دایمی داشته باشد.
کربلا یعنی باز کردن تعلقات دنیوی وجدا کردن غل وزنجیر تمنیات وهواهای نفسانی وحریت بخشیدن به خود برای رسیدن به جایگاه رازقیت در شفاعت امام حسین( اللهم ارزقنی شفاعه الحسین)
کربلا یعنی،خستگان وتشنگان معارف الهی در صورتی شادکام می شوند که خود را از دریای معرفت ولی خدا دور نسازند که راهی غیر از او برهوت وهلاکت ابدی است.
کربلا یعنی شکستن حصرها ولو در اقلیت بودن با توکل بر خدا چرا که «کَم مِن فِئَةٍ قَلیـلَةٍ غَلَبَت فِئَـةً کَثیرَةً بِاِذنِ‌ الله»گاهی یک فئه‌ی قلیله‌ای بر یک جبهه‌ی بسیار وسیع و گسترده‌ای، به قدرت الهی پیروز میشود وقتی که متّکی باشد به این ایمان و غیرت دینی.
کربلا یعنی سردادن دراه دین برای سر ندادن دین الهی.
کربلا یعنی در اوج پیروزی ظاهری دشمنان خدا توقهرمان وپیروز جنگ باشی ودشمن به ظاهر پیروزت شکست خورده میدان این یعنی خدا می خواهد آنان که ادعای کفر دارند در مقابل آنان که ایمانشان راسخ است همیشه در ذلت باشند.
حجت الاسلام محسن سنجری مسئول بسیج طلاب استان کرمان