کد خبر: 151456                      تاريخ انتشار: 1404/10/09 - 11:13
از تجربه زیسته تا انگاره‌سازی؛ ظرفیت‌های زنان در جهاد تبیین و شکستن روایت‌های جعلی
 
کارشناس رسانه، در گفت‌وگو با زنان نیوز، تأکید کرد که میدان نبرد نرم امروز نیازمند فعالانی است که بتوانند روایت‌های کلان را به تجربه‌های ملموس روزمره ترجمه کنند. او با اشاره به مزیت‌های ذاتی زنان در برقراری اعتماد اجتماعی و پرداخت عاطفی-روایی، نقش آن‌ها را در خنثی‌سازی روایت‌های دوگانه و احساسی دشمن محوری دانست. باقریان همچنین چالش‌هایی نظیر نبود سیاست رسانه‌ای مشخص و فرسایش فعالیت‌های پراکنده را مانع اصلی کنشگری مؤثر دانسته و در پایان، جهاد تبیین را یک “ماراتن هویتی” دانست که نیازمند تحلیل پیش از انتشار و فعالیت شبکه‌ای است.
 
در سال‌های اخیر، فضای مجازی به یکی از اصلی‌ترین میدان‌های نبرد نرم و جنگ روانی تبدیل شده است؛ میدانی که دشمنان با بهره‌گیری از ابزارهای رسانه‌ای، شایعه‌سازی و تحریف واقعیت‌ها، تلاش می‌کنند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهند. در این میان، تولید محتوای آگاهانه و بصیرت‌افزا نقشی تعیین‌کننده در خنثی‌سازی این عملیات روانی دارد و می‌تواند به‌عنوان سپری مؤثر در برابر موج‌های رسانه‌ای مخرب عمل کند.
و اما زنان، به‌عنوان کنشگران فعال و اثرگذار اجتماعی، حضوری پررنگ در این عرصه پیدا کرده‌اند که می‌توانند با تولید محتوای هدفمند، روایت‌محور و مبتنی بر آگاهی، نقش مهمی در افشای جنگ روانی دشمن ایفا کنند.
در این راستا خبرنگار ما در بیرجند با اکرم باقریان پژوهشگر و کارشناس رسانه و فضای مجازی به گفتگو نشست که به شرح ذیل است؛
به نظر شما، زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه، چه مزیت‌ها یا ظرفیت‌های ویژه‌ای برای تولید محتوای بصیرت‌افزا در فضای مجازی دارند؟
زنان به دلیل تجربه زیستی مستقیم در لایه‌های روزمره جامعه، توان ترجمه مفاهیم کلان به مفاهیم ملموس را بیشتر دارند؛ روایت‌پردازی زنانه بیشتر معنامحور و ارتباط‌ساز است.
زن می‌تواند از بازتولید صرف یک خبر یا یک موضوع دور شود و به آن پرداخت‌های احساسی و عاطفی روایت‌گونه بدهد.
سطح اعتماد اجتماعی به محتواهایی که زنان تولید می‌کنند نیز بالاتر است و در عرصه‌های مختلف رسانه‌ای و روایت ثابت شده
محتوا و تولیداتی که روایتی از بیان زنانگی دارد در جامعه بیشتر می‌نشیند و می‌تواند انگاره‌سازی کند چراکه زن احساس، عقلانیت و آینده‌نگری را در روایتش دخیل می‌کند و همزمان به این سه ضلع می‌پردازد کما اینکه شبکه‌سازی ارتباطی زنان هم بیشتر تعامل محور و پایدار است و به علت شکل نرم روایت زنان، ظرفیت ویژه‌ای در تولید محتواهای بصیرت‌افزا در جامعه دارند.
دشمن در جنگ روانی امروز، چگونه از فضای مجازی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی، به‌ویژه زنان و جوانان، استفاده می‌کند؟
دشمن با روایت‌سازی احساسی و گزینشی واقعیات را به دوگانه‌های ساده و هیجانی تبدیل می‌کند به عنوان مثال روی مسائلی مثل جنسیت، معیشت یا هویت تمرکز کرده و از دل اینها نارضایتی‌ها را بیرون کشیده و در قالب فضای مجازی و با کمک چهره‌های شناخته شده، اینفلوئنسرها و اپوزسیون و براندازها به بی‌اعتمادی ساختاری تبدیل می‌کند.
دشمن بی اعتمادی را جهت‌دار، قابل باور و در اذهان عمومی تصویرسازی می‌کند.
الگوریتم شبکه‌های اجتماعی نیز باعث تکرار و تشدید روایت‌ها می‌شود و این خرده روایت‌ها را به روایت‌هایی بحران‌ساز تبدیل می‌کند.
اکرم باقریان در جواب سوالی در رابطه با ویژگی‌های «محتوای بصیرت‌افزا» و اثرگذاری آن در مقابل جنگ روانی دشمن؛ این‌چنین گفت: محتوای بصیرت‌افزا باید واقعی باشد و نه کنشی و احساسی، واقعیت‌هایی که بخش بزرگی از دستاوردها و نقطه اتکای امیدآفرینی را ایجاد کند باید نشر داده شوند.
گاهی رویدادها در قالب یک گزارش خبری ساده منتشر می‌شوند اما این رویدادها پیوندهای پنهانی دارند که می‌تواند حس امیدآفرینی برای جامعه ایجاد کند.
و یا گاهی رویدادهای غرورآفرین و امیدآفرین در لابلای زدوخوردهای سیاسی مجازی گم می‌شود.
به گفته‌ی وی؛ در تولید محتوا باید به جای تحریک هیجان، قدرت تحلیل مخاطب را تقویت کنیم؛ روایت را به سمت روایت مسئله‌محور پیش ببریم و در این جنگ روانی با شکستن روایت‌های جعلی، آگاه‌سازی جامعه نسبت به شایعات و فیک‌نیوزها، بصیرت‌افزایی و شفافیت را در اذهان عمومی شکل دهیم.
به نظر شما بزرگ‌ترین چالش‌هایی که زنان در مسیر تولید محتوای بصیرت‌افزا در فضای مجازی با آن روبرو هستند، چیست؟
این کارشناس رسانه اظهار داشت: نبود حمایت نهادی و خلا سیاست رسانه‌ای مشخص باعث شده کنشگری زنان پراکنده و فرسایشی شود؛ فشار نمایشی‌سازی نیز محتوای عمیق را به حاشیه می‌برد و یا گاهی قضاوت‌های اجتماعی و ناامنی در فضای مجازی که برای زنان وجود دارد آنان را به سمت و سویی می‌برد که نمی‌توانند آنچه که هستند را بروز و ظهور بدهند.
گاهی نیز نبود مهارت‌های ترکیبی تحلیل، روایت و سواد رسانه‌ای باعث می‌شود تجربه زیسته تبدیل به یک تجربه ناموفق شود.
باقریان بیان داشت: نقش‌های خانوادگی و اجتماعی که برعهده زنان که گاهی آنقدر پررنگ است باعث می‌شود که زنان به صورت مداوم نتوانند تولید محتوا و یا کنش داشته باشند و باتوجه به شخصیت زنانگی و فطرت آنها، از سمت خانواده و از لحاظ حاکمیتی باید پشتیبانی‌هایی برای او ایجاد شود.
سوال دیگری که خبرنگار زنان نیوز از این کارشناس رسانه پرسید در رابطه با تأثیرگذاری زبان، لحن و ادبیات محتوا بر مخاطب زن و جوان بود که وی اینگونه پاسخ داد؛
لحن و ادبیات در تولید محتوا بسیار اهمیت دارد هرچه محتوا صریح‌تر، غیرشعاری‌تر و همدلانه‌تر باشد، می‌تواند با مخاطب ارتباط بیشتر برقرار کند.
گاهی یک محتوای پیچیده نمی‌تواند عمق را بیان کند و در مقابل یک محتوای ساده با چند کلیدواژه و با استفاده از قلاب‌های رسانه‌ای هدف را به مخاطب می‌رساند.
روایت‌های شخصی‌سازی شده و تجربه‌های زیسته مفهوم را راحت‌تر به مخاطب منتقل می‌کنند.
به عقیده وی؛ محتوا اگر واکنشی یا آرمانی باشد مخاطب آن را پس می‌زند چراکه ذهن فعال کنشگر جامعه امروز به دنبال مفاهیمی است که بتواند به سادگی حقایق رو دریافت کند
زنان به عنوان «مادر» یا «همسر» چگونه می‌توانند در محیط خانواده نسبت به افزایش آگاهی و مصونیت اعضا در برابر جنگ روانی اقدام کنند؟
خانواده کانون مهم جامعه و مادر ستون اصلی خانواده است و می‌تواند با ایجاد یک فضای امن و به دور از قضاوت زمینه طرح پرسش و تحلیل را در خانه فراهم کند.
الگوسازی در مصرف صحیح رسانه و تقویت مهارت تشخیص اخبار و روایت‌های جعلی، از دل گفت‌وگوهای آگاهانه و مستمر مادران با فرزندان شکل می‌گیرد. گاهی فضای خانه تحت‌تأثیر هیجانات و تنش‌هایی قرار می‌گیرد که با مدیریت هوشمندانه پدر و مادر، می‌توان اضطراب فرزندان را کاهش داد و احساس امنیت روانی را در آنان تقویت کرد.
والدین وظیفه دارند نه‌تنها خود، بلکه فرزندانشان را نیز به کنترل خشم و هیجانات، افزایش سطح آگاهی و تعمیق فهم رسانه‌ای آموزش دهند تا در مواجهه با جریان‌های خبری و محتوای رسانه‌ای، از مصونیت فکری و روانی برخوردار باشند.
در این راستا باید از رفتارهای سلبی و تنبیهی دور شویم و به سمت آگاه‌سازی پیش برویم
چراکه خانواده همیشه نمی‌تواند ناظر باشد و این نظارت باید به خود فرد جهت داده شود تا با آگاهی و تفکر انتقادی با رسانه مواجه شوند.
برای تربیت نسل جدیدی از زنان تولیدکننده محتوای بصیرت‌افزا، چه آموزش‌ها و مهارت‌هایی ضروری است؟
باقریان گفت: آموزش سواد رسانه نیازمند یک نهضت مانند نهضت سوادآموزی ابتدای انقلاب است که در تمامی استان‌ها و تا دورترین نقاط پیش رفت.
تفکر انتقادی، دوری از نگاه سطحی، توان تحلیل مسائل و اعتماد به نقد کنشگرانه باید تقویت شود تا شاهد وایرال شدن محتواهای زرد و صرفا برای دیده شدن نباشیم.
در حکمرانی فضای مجازی نیازمند یک سیاست‌گذاری و یک استراتژی صحیح در آموزش‌ها هستیم محتوای رسانه باید خلاقیت و ایده پرداز باشد.
به نظر شما در سال‌های آینده، جنگ روانی دشمن در فضای مجازی چه تحولاتی خواهد یافت و زنان چگونه باید برای آن آماده شوند؟
به نظر من جنگ شناختی و ترکیبی به سمت یک جنگ هوشمند مبتنی بر داده پیش می‌رود به طوری که با ادبیات جدیدی از حکمرانی داده مواجه هستیم بنابراین نقش زنان که نیمی از جامعه هستند و بر نیمی دیگر از جامعه اثر می‌گذارند بسیار پررنگ است.
روایت‌های جعلی، شایعات، عبارتها و انگاره‌های اشتباه با قدرت رسانه و با سرعت در اذهان عمومی جا می‌افتد و در برابر آن نیاز به ایجاد بصیرت و آگاهی در جامعه است.
جهاد تبیینی که مقام معظم رهبری اشاره دارند سد تدافعی در برابر دشمن است اگر در جهاد تبیین به روشنگری موضوعات درگیر در جامعه بپردازیم نیمی از راه را جلو افتاده‌ایم.
زنان با ایجاد شبکه‌های منسجم روایی که تجربه زیستی خود را در چهارچوب‌های انقلابی، اسلامی و ایدئولوژیک بیان می‌کنند گام موثری در جهاد تبیین دارند کما اینکه جامعه باید از اینکه زن در رسانه صرفا یک قاب باشد به سمت اینکه زن خودش قاب سازی که تولید معنا و محتوا می‌کند، به پیش رود.
وی در پایان ضمن توصیه‌ به زنان و دختران جوانی که قصد فعالیت در این عرصه را دارند خاطرنشان کرد؛ ما باید از خودآگاهی رسانه‌ای شروع کنیم؛ شناخت میدان، خطوط دشمن، منطق شبکه‌های اجتماعی را بشناسیم.
بر هویت و تجربه زیسته خودمان تکیه کنیم و دنباله‌رو الگوهای جعلی و ویترینی نباشیم. یاد بگیریم قبل از انتشار، تحلیل کنیم نه بازنشر؛ مهارت روایت‌سازی و استدلال را بگیریم، نه صرفاً تولید هیجان.به‌صورت شبکه‌ای و تیمی فعالیت کنیم چون اثرگذاری فردی ناپایدار است.
این نکته هم مهم است که جنگ روانی با بی‌اخلاقی خنثی نمی‌شود ولی با صبر راهبردی و تاب‌آوری قطعا می‌توانیم پیروز شویم.
این میدان یک دوی سرعت و رقابت نیست، یک ماراتن هویتی است که باید خیلی حساب شده پیش رفت.