|
سندرومی به نام سریالی کردن زندگی واقعی/ مراقب آثار سو مجموعه های داستانی بر ارتباطات خانوادگی باشیم |
|
دیگر کسی از سریال های بلند که از ۱۰۰ قسمت فراتر می روند تعجب نمی کند، برخی مخاطبان با این سریال ها نه تنها تفریح که زندگی می کنند و حتی ممکن است پس از پایان آن دچار دلتنگی و افسردگی شوند که در روانشناسی روز مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. |
|
امیر حمزه نژاد: دیگر کسی از سریال های بلند که از ۱۰۰ قسمت فراتر می روند تعجب نمی کند، برخی مخاطبان با این سریال ها نه تنها تفریح که زندگی می کنند و حتی ممکن است پس از پایان آن دچار دلتنگی و افسردگی شوند که در روانشناسی روز مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
شرکت های بزرگ فیلم سازی روی این صنعت سرمایه گذاری ویژه ای کرده اند و به جز آمریکا کشورهایی مانند کره جنوبی و ترکیه درآمدهای نجومی از سریال سازی کسب می کنند.
حتی گفته می شود در قرن حاضر در صنعت هنرهای نمایشی آرام آرام و به طور محسوسی سینما جایگاه خود به عنوان محبوب ترین هنر بصری قرن را تقدیم سریال های کوتاه و بلند می کند.
همین موضوع از تاثیرگذاری ویژه سریال های مختلف در زندگی بشر نوین حکایت دارد منتها نباید از تاثیرات مثبت و منفی این مجموعه های داستانی غافل شد.
سریال سازی خصوصا برای طیف های مختلف سنی و جنسی طراحی و ساخته می شود که از این میان زنان خانه دار و نوجوانان و جوانان از جمله پر مخاطب ترین طیف های مجموعه های داستانی به حساب می ایند و حتی برای این قشرها سریال مخصوص آن ها ساخته می شود. به طور مثال سریال "حریم سلطان" برای زنان خانه دار طراحی و تولید شد.
اطناب از جمله خاصیت مهم سریال هاست؛مخاطب باهوش در برخی قسمت ها به خوبی متوجه می شود که به اصطلاح برخی وقایع حاشیه ای ایجاد می شود و مخاطب بیشتر باید انتظار بکشد تا به بخش گره گشایی داستان برسد اما ممکن است نویسندگان با توجه به قرارداد کاری برای قسمت های بیشتر گره های جدیدی را به داستان اضافه کنند تا هم آن را پیچیده تر کرده و هم بر زمان آن بیفزایند. اما در همین راستا ممکن است القائات رفتاری به مخاطب داشته باشند که وی را در زندگی سخت گیر تر و حساس تر کند.
خصوصا در سریال های اجتماعی و خانوادگی این حساسیت بخشی بیشتر دیده می شود که ممکن است الگوی رفتاری برخی در زندگی شود و آدرس غلط به آنان بدهد. بسیاری از انتظارات خصوصا در میان خانم ها از این سریال ها به زندگی آنان تزریق می شود.
این اثربخشی های منفی بعضا مخرب و اسیب زاست و ضد مهارت های درست ارتباطی و زندگی است. الگو قرار گرفتن این موارد فانتزی و غیر واقعی ممکن است باعث از بین رفتن یک زندگی شود درحالی که مخاطب حتی شاید به این اشتباهات رفتاری القا شده پی نبرد و آنرا طی یک الگوسازی پنهان ادامه دهد اما در بسیاری از موارد بازخوردهای واقعی که متفاوت با داستان فانتزی و سریالی است، ضربه بزرگی به وی وارد خواهد کرد. مثلا زنی که انتظار دارد بی اعتنایی به نیازها و یا حسایت بیش از حد روی یک رفتار همسرش وی را مانند داستان سریال به او نزدیک تر و شیفته تر کند در واقع باعث دلزدگی بیشتر می شود. از این جهت وارد کردن گره های سریالی به زندگی قطعا باعث مشکلات بیشتر برای افراد می شود. یا ممکن است به سبب همین قرارداد طولانی کردن سریال یک اشتباه معمول گناه نابخشودنی و سخت جلوه داده شود که با سختی و انتظارات ویژه و در بلند مدت بخشیده شود.
هرچند از الگوهای فرهنگی و رفتاری این سریال ها نباید غافل بود اما اطناب و حساسیت بخشی رفتاری و درشت نمایی اشتباهات و عدم حل آن در کوتاه مدت و ایجاد انتظارات فانتزی که ویژگی رفتارهای نقش های سریالی است می تواند در زندگی واقعی گسل های ارتباطی بزرگی ایجاد کند.
مهارتی که امروز باید در خصوص تمیز دادن ویژگی های داستانی و نمایشی با واقعیت زندگی در بعد ارتباطی بدان اشراف داشت و در بخش روانشناسی امروز خانواده نیز مهم تلقی می شود.
انتهای پیام/* |