|
شهدای شاخص سال 1403 را بشناسیم |
|
سازمان بسیج مستضعفین مطابق هر ساله شهدای شاخص خود را معرفی کرد . شهدای شاخص سال 1403 شهید مظفر خالید، شهید صالح العاروری و شهید مرضیه حدیدچی است که در ادامه به معرفی این شهدای گرانقدر می پردازیم . |
|
شهدای شاخص امسال که از سوی بسج مستضعفین معرفی شده اند ، شهید مظفر خالید، شهید صالح العاروری و شهید مرضیه حدیدچی است که آشنایی با سبک زندگی این شهدای عزیز و الگوبرداری از سیره زندگی ، مبارزاتی آنها از مهم ترین اهداف معرفی شان به نسل جوان است .
صالح العاروری ، مردی که اسرائیل از او بسیار واهمه داشت
صالح العاروری سال 1966 در شهرک عاروره در نزدیکی شهر رام الله در کرانه باختری به دنیا آمد.
مدرک لیسانس خود را در رشته فقه و حقوق اسلامی از دانشگاه الخلیل در کرانه باختری دریافت کرد.
سال 1985 رهبر جنبش اسلامی دانشجویی در دانشگاه الخلیل شد.
پس از تاسیس جنبش حماس در اواخر سال 1987 العاروری نیز به آن ملحق شد.
طی سالهای 1990 تا 1992 دو مرتبه به اتهام فعالیت در جنبش حماس اسیر و به بازداشت موقت درآمد.
شهید العاروری از بنیانگذاران گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه نظامی حماس است.
او طی سالهای 1991 و 1992 هستههای اولیه شاخه نظامی حماس را در کرانه باختری پایهگذاری کرد.
ارتش رژیم صهیونیستی سال 1992 مجددا او را به اسارت گرفت و به اتهام تاسیس گردانهای قسام در کرانه باختری به 15 سال حبس محکوم کرد.
او سال 2007 آزاد شد اما رژیم صهیونیستی سه ماه بعد مجددا او را به اسارت گرفت و تا سال 2010 در اسارت بود.
دیوان عالی رژیم صهیونیستی او را پس از آزادی به خارج از فلسطین تبعید کرد.
العاروری پس از آزادی به عنوان عضو دفتر سیاسی حماس انتخاب شد.
او یکی از اعضای تیم مذاکره کننده حماس در جریان قرارداد مبادله اسرا در سال 2011 موسوم به قرارداد وفاداری به آزادگان بود که به موجب آن در نتیجه پافشاری و استقامت حماس 1027 اسیر فلسطینی در مقابل گلعاد شالیت نظامی اسیر اسرائیلی آزاد شدند.
شهید صالح العاروری اکتبر 2017 به عنوان نایب رئیس دفتر سیاسی حماس انتخاب شد.
او در نهایت شامگاه سه شنبه 2 ژانویه 2024 در حمله تروریستی ارتش رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت به شهادت رسید.
مرضیه حدیدچی از شکنجه در زندانهای ساواک تا خدمت به امام خمینی(ره)
مرضیه حدیدچی معروف به «طاهره دباغ» متولد ۲۱ خرداد ۱۳۱۸ در همدان، چریک مسلح و زندانی سیاسی در زمان حکومت پهلوی است. وی مبارزات خود را تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد و پس از آن نیز در مصدر بسیاری از امور از جمله فرماندهی سپاه همدان و مسئولیت بسیج خواهران ، 3 دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی و قائم مقامی جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. حدید چی در۲۷ آبان ۱۳۹۵ در تهران گذشت. خاطرات مرضیه حدیدچی را محسن کاظمی گردآوری کرده و انتشارات سوره مهر در اسفند ۱۳۹۰ آن را در ۳۴۲ صفحه به چاپ رساندهاست.
زندگی نامه
مرضیه حدیدچی معروف به «طاهره دباغ» سال 1318 در یک خانواده مذهبی و فرهنگی در شهر همدان متولد شد. وی تحصیلات خود را از مکتبخانه آغاز کرد و از معلومات پدرش در یادگیری قرآن و نهجالبلاغه بهره فراوان برد. مرضیه حدیدچی سال1333 با محمدحسن دباغ ازدواج و به تبعیت از همسرش به تهران مراجعت کرد. در تهران توانست تحصیلات علوم دینی خود را تا سطح شرح لمعه ادامه داده و از محضر استادانی چون مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی، حاج شیخ علی خوانساری، شهید آیتالله محمدرضا سعیدی و شهید سید مجتبی صالحی خوانساری بهره برد. وی در حالی که مادر هشت فرزند بود، به تحصیل ادامه داد. وی هم زمان به فعالیتهای سیاسی نیز مبادرت داشت.
مبارزات سیاسی-دستگیری اول
فعالیتها و حرکتهای سیاسی دباغ با پخش و توزیع اعلامیه در سال های 41-40 آغاز می شود و با ورود به تشکیلات تحت هدایت شهید سعیدی در تهران شدت می یابد. همچنین در این دوره با دانشجویان مبارز دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، صنعتی شریف و علم و صنعت همکاری و تعامل داشته است. حدیدچی پس از شهادت آیت الله سعیدی در1349 به مبارزه و تبلیغ خود علیه رژیم شاه شدت میبخشد و سرانجام در1352 توسط ساواک دستگیر می شود. در کمیته مشترک به همراه دخترش شدیدترین شکنجهها را تحمل کرده به سختی بیمار میشود و در زمانی که امیدی به زنده ماندنش نیست از زندان آزاد می شود، در حالی که دخترش همچنان در زندان می ماند.
مبارزات سیاسی-دستگیری دوم
دباغ پس از آزادی تحت عمل جراحی قرار میگیرد و از مرگ نجات می یابد و پس از چند ماه دوباره دستگیر و زندانی می شود. در این دوره از زندان به تقابل ایدئوژیک با گروه های مارکسیستی برمی خیزد و زنان مسلمان زندانی را پیرامون خود جمع می کند. دباغ در1353 برای ادامه مبارزاتش به خارج از کشور می رود و تا پیروزی انقلاب اسلامی در هجرت به سر می برد. وی در پایگاه های نظامی واقع در مرز لبنان و سوریه آموزش های رزمی و چریکی را طی کرد. با گروه روحانیت مبارز خارج از کشور زیر نظر شهید محمد منتظری فعالیت می کرد. پایگاه و مرکز فعالیت این گروه در لبنان و سوریه بود و خانم دباغ به سبب ماموریت ها و برنامه های گروه به کشورهای مختلفی از جمله عربستان، انگلیس، فرانسه و عراق تردد داشت. در بسیاری از حرکت ها و فعالیت های مبارزان در خارج از کشور راهپیمایی ها، تظاهرات و اعتصابات شرکت فعال داشت. دباغ پس از هجرت امام به پاریس در سال1357 به خیل یاران ایشان پیوست و وظایف اندرونی بیت امام را به عهده گرفت. مرضیه حدیدچی در خارج از کشور با عناوین خواهر دباغ، خواهر زینت احمدی نیلی و خواهر طاهره شناخته می شد.
پس از انقلاب
مرضیه دباغ پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور بازگشت و در مصدر بسیاری از امور از جمله: فرماندهی سپاه همدان و مسئولیت بسیج خواهران قرارگرفت، و سه دوره نماینده مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی بود. علاوه بر آن در دانشگاه علم و صنعت ایران و مدرسه عالی شهید مطهری به تدریس پرداخته است و قائم مقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی بوده است.
مرضیه دباغ در 27 بهمن اجازه یافت که به ایران بیاید.وی در اوایل درگیری هایی با منافقین داشت. که به دنبال آن جلساتی را با تعدادی از آقایان گذاشته که بعد ایشان به همراه لاهوتی و 2 تن دیگر ماموریت یافتند که برای تشکیل سپاه به منطقه غرب بروند. این گروه در پاوه، کرمانشاه، ایلام و چند شهرستان بزرگ دیگر سپاه تشکیل دادند و بعد به همدان رفته که به دلیل جو خاص همدان و این که همه گروهها آنجا پایگاه داشتند آیت الله مدنی در جلسه ای به این نتیجه رسیدند که فرماندهی سپاه همدان را مرضیه دباغ برعهده بگیرد تا سپاه منسجم شود. تقریبا تا اواسط سال 1360 مسوولیت سپاه همدان با ایشان بود. پس از آن مسوولیت آموزش بسیج را به عهده گرفته و سپس 3 دوره نماینده مجلس شورای اسلامی شدند. همین طور برخی آموزش های سیاسی نظامی را هم برای بسیج تشکیل دادند. مسئولیت زندان های تهران را نیز مدتی به عهده داشتند. همچنین بازرسی زندان های کل کشور را نیزعهده دار بودند. دباغ علت انتخاب شدنش را توسط امام خمینی در هیات حامل پیام امام به گورباچف را بر اساس شناختی که امام در سال 49، نسبت به ایشان داشتند اعلام کردند.
بخشی از خاطرات مرضیه حدیدچی
دباغ در قسمتی از خاطراتش درباره رضوانه دختربچه 14 ساله اش که به خاطر نوشتن شعری از رادیو بغداد و خواندن آن با همکلاسی هایش در مدرسه مورد آزار و شکنجه ساواک قرار گرفته بود میگوید « بعد از نیمه شب صدای زنجیر بند را شنیدم. وقتی زنجیر بند باز شد از لای دریچه سلول نگاه کردم دیدم دو تا سرباز زیر بغل این بچه را گرفته اند و وسط راهرو انداختند که هر چه با سطل آب روی صورتش می ریختند به هوش نمی آمد. من هم با مشت به در می کوبیدم. صدای فریادهای من خیلی توی راهرو پیچیده بود. آیت الله ربانی شیرازی توی بند ما بود که صدای فریادهای من را می شنید ، شروع کردند با یک صوت قشنگی آیه «واستعینوا بالصبر والصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین» خواندند. من مقداری آرامش یافتم. احساس کردم دارم کار خطایی انجام می دهم. استغفار کردم. قدری به خودم آمدم. حالم کمی خوب شده بود یک پتوی سربازی آوردند و دخترم را در آن گذاشتند و بردند. فکر کردم تمام کرده و از دنیا رفته است. خدا را شکر کردم که دیگر به دست این دژخیمان شکنجه نمی شود و دیگر کارهای خائنانه اینها را نباید تحمل کند؛ ولی پس از 16 روز یک شب در سلول باز شد و یک نفر را داخل انداختند که دیدم دخترم رضوانه است بغلش کردم و در گوشش گفتم که چیزی نگو ، چون ممکن است اینجاها میکروفن کار گذاشته باشند و مشکل ایجاد شود. فقط در گوشم بگو کجا بودی؟ دستهایش را نشانم داد که روی مچ جفت دست این دختربچه سیزده چهارده ساله جای دستبندها دیده می شد، دستبندهایی که با آن به تخت بیمارستان ارتش بسته شده بود. بسختی نفس می کشید ، البته هنوز هم که بیش از 30 سال از آن زمان می گذرد با این که قلبش عمل شده و دریچه گذاشته اند گاهی اوقات اصلا صوت ندارد و نمی تواند حرف بزند وقتی هم سالم است صدایش لرزش دارد.»
درگذشت
مرضیه حدیدچی صبح پنجشنبه ۲۷ آبان ۹۵ پس از گذراندن دورهای بیماری در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران درگذشت.
'ظفر خالدی' کوچکترین شهید کشور
ظفر خالدی، دوم مرداد ۱۳۴۹ در روستای «تنگ کلوره» لردگان به دنیا آمد و در حالی که دانشآموز کلاس اول راهنمایی بود، داوطلبانه از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. او اصرار بسیاری برای دیدار امام (ره) داشت تا اینکه به همراه پدرش راهی تهران شد و در آنجا پس از سه روز به همراه کاروانی از تهران در حالی که ۱۱ سال سن بیشتر نداشت موفق به دیدار امام شد.
سرانجام در سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شد. در عملیات رمضان، ظفر همراه برادرش «خدارحم» جانانه ایستادند و فردای عملیات هیچکس آنها را ندید و پس از ۱۰ سال، وقتی پیکر ظفر به همراه برادرش خدارحم خالدی، در کانالی در منطقه عملیاتی رمضان پیدا شد که در آغوش یکدیگر به شهادت رسیده بودند.
کم سن و سالترین رزمنده شهید کشور، شهید ظفر خالدی اهل روستای تنگ کلوره از توابع شهرستان لردگان و افتخاری برای استان چهارمحال و بختیاری است. ظفر خالدی نخستین بار از طریق تیپ ۱۴ امام حسین (ع) به جبهه اعزام شد و در عملیاتهای فتح خرمشهر و رمضان به همراه پدر و تنها بردارش حضور پیدا کرد.
خالدی در عملیات رمضان و در روز ۲۳ ماه مبارک رمضان حین عملیات با برادرش در حالی در یک سنگر و در آغوش هم در حالی به شهادت رسیدند که کمتر از ۱۲ سال داشت. پیکر مطهر این شهدا که مفقودالاثر شده بودند، پنجم مردادماه ۱۳۷۸ در منطقه شلمچه کشف و به لردگان منتقل شدند.
لباسهای بسیجی اندازه قامت ظفر نبود و به اصرار لباسهای برادرش را به خواهرش میداد تا برای او اندازه کند. سال ۱۳۶۰ هنگامی که خالدی ۱۱ سال داشت، پدرش عازم جبهه شد. زمان مرخصی، اصرارهای مکرر شهید باعث شد او پس از بازگشت پدرش عازم جبهه شود. با کاروان بروجن عازم صحنه نبرد شد و هنگام حرکت مسئول کاروان به دلیل اینکه سنش کم بود مانع رفتن او شد ولی شهید با این بهانه که سن واقعیاش از سن شناسنامهای بیشتر است و بالاخره با اصرار فراوان، توانست با کاروان اعزامی بروجن راهی جبهه شود.
انتهای پیام/* |