کد خبر: 144388                      تاريخ انتشار: 1401/10/24 - 09:26
همسر شهید مدافع امنیت قشم شهید مجتبی امیری
مائده با پدرش روزهای بسیار زیبایی را گذراند/ دستان همسرم برای کسب روزی حلال زبر و زخمی بود!
 
همسر شهید مدافع امنیت قشم شهید مجتبی امیری با بیان اینکه همسرم دائم الوضو بود و به کسب روزی حلال بسیار حساس، گفت: مجتبی اهل زحمت بود. دستان او با وجود سن کمش اما همچون دستان پیرمردان سخت‌کوش بود. دستان زبر و زخمتی داشت که ناشی از کار فراوان برای روزی حلال خانواده‌اش بود.
 
هرمزگان : شهید مجتبی امیری دوماری شهید غیرت و امنیت در جزیره قشم است که 30 شهریور ماه امسال و در پی بروز اغتشاشات در جزیره قشم و در پی هتک حرمت اغتشاشگران به پرچم ایران و پرچم‌های عزای امام حسین (ع) و نمادهای عاشورایی، با غیرت و غرور وارد میدان شد و چون ایمان قوی در دل داشت، با وجود تمامی وابستگی‌هایش، به آرزوی خویش رسید و به خیل شهدا پیوست.
خانم درویشی (همسر شهید) می گوید: ما 9 شهریور 1391 ازدواج کردیم و دو فرزند داریم. مائده 7 ساله و علی 8 ماهه. شهید از بچگی در جیرفت بزرگ شده بود اما بعد از ازدواج‌مان در قشم زندگی می‌کنیم و او هم کار تأسیسات برق انجام می‌داد و هم در زمینه لوازم بهداشتی و آرایشی فعالیت داشت. ما با شهید زندگی شیرین و خوبی داشتیم. او درآمد زیاد و بالایی نداشت اما چون ایمان زیادی در وجودش بود، زندگی‌مان با برکت می‌چرخید.
وی اضافه می‌کند: آقا مجتبی از همان اول زندگی مشترکمان اهل نماز و روزه و توکل به خدا بود. هر وقت برای نماز مهیا می‌شد و جانماز پهن می‌کرد، برای من هم پهن می‌کرد. ایشان متولد 19 اسفند 1367 بود و روزی که ازدواج کردیم، ایشان حدود 24 سال داشتند و من 21 ساله. زندگی خودمان را با توکل به خدا شروع کردیم و خدا روزی رسان زندگی ما بود. ایمان واقعی و پرهیز از ریا، خانواده دوستی، مهربانی و شور برای زندگی در وجودشان فراوان بود. مائده که آمد زندگی‌مان خیلی شیرین‌ شد و او بی نهایت با مائده دوست و همدل بود.
همسر شهید مدافع امنیت ادامه می‌دهد:دیوارهای خانه‌مان را خودش گچ کرده و برای اتاق مائده هرچه اراده می‌کرد برایش به دیوار می‌کشید تا از کودکی‌اش لذت ببرد. با مائده بی نهایت مهربان و دوست بود. می‌گویند دخترها بابایی‌اند و مائده واقعا با پدرش روزهای خیلی زیبایی گذراند تا 7 سالش شد. اما این روزهای خوشحالیش، خیلی کوتاه بود.
درویشی با بیان اینکه ایشان همیشه با وضو بودند. صبح که از خانه بیرون می‌رفتند، وضو می‌گرفتند، گفت: حتی گاهی برای وضو گرفتن، مائده را هم با خود می‌برد و مائده هم وضو می‌گرفت.
وی ادامه داد : روز حادثه هم با وضو از خانه بیرون رفتند. حوالی ساعت 11 شب بود که با خبر شدیم بدلیل اصابت گلوله کلت کمری دچار جراحت شدند و چون گلوله از نزدیک و با زاویه کم وارد بدن ایشان شده بود، چندین عضو داخلی ایشان را دچار آسیب شدید کرده بود. اقدامات اولیه را در بیمارستان قشم انجام دادند و او را به بندرعباس منتقل کردند.
خانم درویشی سپس می‌گوید: مجتبی اهل زحمت بود. دستان او با وجود سن کمش اما همچون دستان پیرمردان سخت‌کوش بود. دستان زبر و زخمتی داشت که ناشی از کار فراوان برای روزی حلال خانواده‌اش بود.
این همسر شهید مدافع حرم با بیان اینکه همسرم اهل مسجد و برگزاری تئاترهای آیینی بود. مثلا ماجراهای روز عاشورا و یا روزهای قبل و بعدش را و مظلومیت حضرت زینب و زندگی حضرت عباس (ع) را به همراه جمعی از جوانان محل در مساجد روایت می‌کردند، گفت: گاهی در حیاط خانه برای ساعاتی تمرین می‌کردند و بعد راهی محل نمایش و اجرا می‌شدند. در تعزیه هم فعال بود و در مناسبت‌های مختلف به همراه جوانان محل تعزیه هم اجرا می‌کردند.
وی در ادامه تأکید کرد: آقا مجتبی اهل خانواده هم بود و سعی می کرد با بچه‌ها وقت بگذراند. خیلی با مائده بازی می‌کرد و شور و حرارت خاصی در بازی داشت که کودک را به شوق می‌آورد.
همسر شهید مدافع امنیت قشم تصریح می‌کند: ایشان وصیت نامه داشتند و از سال 99 درباره زندگی‌شان و دیگر مسائل نکاتی مکتوب کرده‌اند که زیر محل همیشگی جا نمازشان قرار داشت. ایشان سال‌ها نماز شب می‌خواندند و تعقیبات نماز را به زبان ساده برای خودشان نوشته بودند و در سجاده قرار داده بودند. دستشان هم همیشه با وجود این که زندگی‌مان در سختی است اما به کار خیر بود و همیشه گوشه‌ای زمان و توان خودشان را برای خدمت کردن زیر پرچم اهل بیت قرار می‌دادند.
انتهای پیام/*