بمناسبت هشتم شهریور روز مبارزه با تروریسم؛
شهرهای آذربایجان غربی در اوج شرارت و فتنه اشرار و ضد انقلاب و هجوم دشمنان ، شاهد و ناظر بر حماسه آفرینی هایی است که زنان مسلمان این مناطق خالق آن بوده اند.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - شهرهای استان آذربایجان غربی در اوج شرارت و فتنه اشرار و ضد انقلاب و هجوم دشمنان ، شاهد و ناظر بر حماسه آفرینی هایی است که زنان مسلمان این مناطق خالق آن بوده اند. تعداد 684 نفر از زنان قهرمان و شجاع این دیار به فیض شهادت رسیده اند که از این تعداد، 24 نفر آنها در اثر ترور اشرار و ضد انقلاب به فیض شهادت نائل آمده اند. هنوز هم جای جای این خطه خونرگ، خاطره زنان حماسه ساز این دیار را چون شهیدان؛ استی مامندی در اشنویه، محبوبه مظلومی در نقده، زلیخا مجیدی و گلاله نام آور در بوکان، آمنه علیمردانی در تکاب ، گلاویژ محمدی از مهاباد و ....را در سینه خود به یادگاردارد.
فاطمه تیموری یکی از شیرزنان آذربایجان غربی است که با شهادت خود، واژه به واژه ایثار را به روشنی معنا کرده است. فاطمه، نوزدهم شهریورماه سال 1329 در روستای کهریز به دنیا آمد. پدرش قربانعلی، کشاورزی میکرد و مادرش زهرا نام داشت. خواندن و نوشتن نمیدانست. خانهدار بود. سال 1359 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد.. در خطه آذربایجانغربی، میخواست از زخمهای زینب، آوایی عاشورایی بسراید که در گوش جانها طنینانداز باشد. این بانوی انقلابی، در روستای کهریز ارومیه که خاکریزی مابین انقلابیون و ضدانقلابها بود، باور دینی و انقلابی را از نیام زبان بیرون کشید و همه تهدیدهای ضدانقلاب را کوچک شمرد. در کوچهباغهای کهریز، نام امام(ره) و شهدا را انشاء کرد. این اقدام انقلابی، زمانی اتفاق افتاد که آذربایجانغربی از هر سو مورد هجمه بعثیها، احزاب و گروهکها بود و زادگاهش(کهریز) در طول یک روز، چند بار دستبهدست میشد.
او در آن سالها با داشتن سه فرزند خردسال(دو پسر 4 و 6 ساله و یک دختر 4 ماهه) فریادش را بهتنهایی بلند میکرد و در یورش ضدانقلاب، یگانه زنی بود که از پشتبام خانهاش نفرین سر میداد و اللهاکبرش، طنینانداز کوچههای تنگ و باریک روستا میشد.
عاقبت در بیست و هشتم اسفندماه سال1361، ضدانقلاب برای خاموش کردن یگانه زن انقلابی روستای کهریز که بهجز پدرشوهر و فرزند چهارساله مدد یاری نداشت، به خانهاش یورش برده و با ورود به خانه فاطمه، پدرشوهرش میرزا آقا درویشی کهریز را به رگبار میبندند و سر کودک معصومش بهرنگ درویشی کهریز را از بدن جدا میکنند و کاشانهاش را به آتش میکشند، تا فاطمه دست از ضریح انقلاب اسلامی برگیرد. لیکن اینگونه نمیشود و او خودش را به آماج گلولهها میسپارد و در سن 32 سالگی فریاد انقلابیاش را تا ملکوت اعلی بلند میکند.
حال36 سال است که آتش خانه فاطمه در خاطر سنگرنشینان آذربایجانغربی شراره میکشد و یادها را به طراوت مینشاند و تاریکیها را از باورها میزداید. پیکر او را در باغ رضوان ارومیه به خاک سپردند.
بابک درويشي فرزند بزرگ شهيده فاطمه تيموري گفت:«ما آن زمان در روستاي کهريز که يکي از روستاهاي شهرستان اروميه است زندگي ميکرديم. مادرم فردي بسيار مؤمن و انقلابي بود که به فعاليتهاي انقلابي و مبارزات عليه رژيم شاه مشغول بود و بارها به تذکرات گروهکهاي ضدانقلاب مبني بر فعاليت عليه امام(ره) اعتنا نکرد و همچنان در مبارزات عليه رژيم شاه شرکت ميکرد. شب عيد نوروز سال 61 در خانه نشسته بوديم که جمعي از افراد ضدانقلاب به خانهمان حمله کردند، آن موقع پدرم در منزل نبود، گروهکهاي ضدانقلاب به منزل ما حملهور شدند و بهمحض ورود با شليک گلوله به پيشاني پدربزرگ، مادر و برادر کوچکم بهرنگ، که دو سال داشت آنها را به شهادت رساندند. او در ادامه گفت:«من شاهد تمام اين اتفاقات بودم چون در زير کرسي که در خانه داشتيم قايم شده بودم. از آن خانواده، من و خواهر کوچکم که براثر وارونه شدن گهواره به زير آن افتاده بود و پدرم که در مسافرت بود زنده مانديم.»
زهرا صالحیان
انتهای پیام.*/